باور، دربارۀ نوروز
مؤلف: صدیقه هاشمی
جلد اول، ویراست دوم
در میان مردم این باور وجود دارد که نوروز حاصل عشق «آجهگک» به کَمْپِیرَک یا «بابه نوروز» است. آجه بهمعنی پیرزن است. آنان معتقدند که آجه نوروز هر سال پیش از شروع فصل بهار و روز نوروز، بر سر راه بابه نوروز مینشیند و به خواب عمیقی فرو میرود و بابه نوروز سوار بر اسب از کنارش میگذرد. وقتی آجه نوروز از خواب بیدار میشود، متوجه عبور بابه نوروز میشود و سوار بر اسب، با سرعت بهدنبال او میتازد که از سرعت سمند او و برخورد آن با کوهها، رعدوبرق ایجاد میشود.
در پایان اگر آجه به خاکستر برخورد کند، آن سال، سال خوبی نیست و ممکن است قحطی و خشکسالی بهوجود بیاید. ولی اگر آجه نوروز خود را بهداخل آب بیندازد، آن سال پر از برکت خواهد بود (عطایی، ۱۳۹۲: ۴۳). مردم بر این باورند که برفی که از آسمانها فرومیریزد، پنبۀ زدهشدهای است که آجه، با آن لحاف و تشک خود را پر میکند. همچنین میگویند اگر بابه نوروز به خاله کمپیرک دست یابد، طلسمها میشکند و رازها از پرده بیرون میافتد و قیامت کبری برپا میشود (جاوید، ۱۳۹۰: ۳۴۵ تا ۳۴۸).
در روایتی دیگر همین داستان با اندکی تغییر به این شکل آمده است: پیرزنی بهنام «آجَهگَک» که عاشق «بابه نوروز» است، چند روز پس از نوروز سراغ نوروز را میگیرد. وقتی میفهمد که نوروز گذشته و رفته است، از شدت شیفتگی و ناراحتی خود را بر زمین، آب و یا خاکستر میزند. اگر خود را بر آب بزند، روزهای برفی و بارانی در پیش خواهد بود و اگر خود را به خاکستر بزند، روزهای باد و بوران و برفباد در راه خواهد بود (محمدی شاری، ۱۳۹۳، ج ۲: ۴۱۷). در میان دیگر ملل فارسیزبان نیز شخصیتهای مشابه با آجَهگَک مانند «نَنِه سَرما» میتوان یافت (سایت شبره، بیتا).
منابع: جاوید، عبدالاحمد. (۱۳۹۰). مقالات جاوید. جلد ۳. کابل: سعید؛ سایت شبره. (بیتا). «داستان کهن ننه سرما و عمو نوروز». بازیابی ۱۰ سرطان ۱۳۹۶. www.shebreh.com؛ عطایی، سمیع. (۱۳۹۲). «آیینهای هزارگی». در ماهنامۀ اپروند. سال دوم. شمارۀ ۱۱. سنبله ۱۳۹۲. صص ۳۴ تا ۶۲؛ محمدی شاری، شوکتعلی. (۱۳۹۳). «جغرافیای فرهنگی، انسانی و تاریخی غزنی باستان». غزنی بستر تمدن شرق اسلامی (مجموعه مقالات). جلد ۱. تهران: عرفان. صص ۴۰۱ تا ۴۴۶.