قوم، شاخهای در ولسوالی جِغَتُو
مؤلف: محمدحسین فیاض
جلد اول، ویراست دوم
در ولسوالی جِغَتو چندین شاخه از طوایف هزاره مانند تیرۀ محمدخواجه، علاءالدین و دایمیرداد، و تیرههایی از سادات، بیات، ترکمن و پشتونِ هزاره وجود دارند. یکی از شاخههای هزارگی، شاخۀ اسلام است.از شاخۀ اسلام در حدود ۱۲۰ خانوار در کَکْرَک، حدود دهپانزده خانوار در سراب جِغَتو و چند خانوار در میدان وردک در قسمت کهنهخُمار زندگی میکنند و افراد متعلق به آن در سایر مناطق نیز پراکنده شدهاند. اما ریشۀ این تیره مشخص نیست که از کدام طایفه و مربوط به کدام دای است (مهاجر، ۱۳۹۶).
ساکنان یک قریه در پایین درۀ جِرمَتو به الیاسها شهرت داشتند و متعلق به شاخۀ اسلام بودند. اکنون از آن قریه جز خرابهای باقی نمانده است. بخشی از زمینهای آن بایر است و بخشی دیگر را پشتونها کِشت میکنند. طبق روایت بزرگسالان در گذشته سگی در قریۀ الیاسها، پای یک پشتون را دندان میگیرد و بعد از سوی پشتونهای همجوار با حمایت دولت وقت بر آن مردم فشار وارد میشود تا سرانجام مجبور میشوند قریه را ترک کنند. اکنون پشتونهای رشیدان آن قریه را در تصرف خود دارند (همان).
از سابقۀ شاخۀ اسلام اطلاعات بسیار کمی در منابع وجود دارد. فیضمحمد کاتب، مورخ و پژوهشگر هزاره تنها در یک گزارش نامی از شاخۀ اسلام آورده و اشاره کرده است که در جنگ سپاه امیر عبدالرحمان خان با هزارهها زمانی که سپاه امیر بر بهسود تسلط یافت، زمینهای میرها و بزرگان بهسود را ضبط کرد و در سال ۱۳۱۷ ق / ۱۸۹۹ م، این زمینها در اجارۀ میرزا خانشیرین از شاخۀ اسلام جِغَتو قرار داشت (کاتب، ۱۳۹۰، ج ۴، ب ۱: ۴۹۳).
منابع: کاتب، فیضمحمد. (۱۳۹۰). سراجالتواریخ. جلد ۴. بخش ۱. کابل: امیری؛ مهاجر، حمید. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی محمدحسین فیاض با حمید مهاجر. ۲۶ قوس ۱۳۹۶.