قوم، تیرهای از دایمیرکَشَه در ولسوالی جاغوری
مؤلف: محمدحسین فیاض
جلد اول، ویراست دوم
آته یکی از چهار دسته یا تیرۀ جاغوری و از فرزندان دایمیرکَشَه است. تیرههای دیگرساکن جاغوری باغچَری، گَرَیْ و اِیزْدَری هستند. دایمیرکشه یکی از ۲۲ دای مشهور هزارههاست و محل زندگی آن، شامل جاغوری، قَرهباغ، خواجهعمری، جِغَتو و ناهور میشود (یزدانی، ۱۳۹۰، ج ۱ و ۲: ۲۷۹ و ۳۹۸). فیضمحمد کاتب هزاره، بر این باور است که ریشۀ برخی از طوایف هزاره به دو برادر به نامهای سادهسویکه و سادهقبر، فرزندان لاهورخان بر میگردد. براساس این دیدگاه، دایزنگی، دایکندی، دایمیرداد، دایمیرکشه و دایمیرک، فرزندان سادهسویکه هستند. دایچوپان، دایختا، داینوری، دایمیری و دایفولاد، فرزندان سادهقبر هستند (کاتب، ۱۳۷۲: ۱۴۱).
ابوک بیکن، یکی از پژوهشگران غربیِ تاریخ و مردم هزاره «سادهقبر» و «سادهسویکه» را با مفهوم عددی صد، «صدقبر» و «صد سویکه» نوشته و «دایها» را مشتق شده از صد دانستهاست. روی این مبنا یادآور شده است که دایکندی، دایزنگی، بهسود و پولادی، متعلق به صدقَبَر هستند، درحالیکه قبیلۀ جاغوری به صدسوکه برمیگردد. از نظر بیکن صدقَبَر ریشۀ قبایل هزاره است و صدسوکه از نوادگان مختلف آن است. علاوهبراین قبایل، دایچوپان از صدقَبَر، و قبایل چهار دسته و محمدخواجه از صدسوکه هستند. این صدههای اولیه احتمالاً در اثر جنگهای مکرر از هم پاشیدند و این ازهمپاشیدگی ادامه داشته تا سرانجام از آن فقط دههای (دایهای) گوناگون باقیمانده است (پولادی، ۱۳۸۷: ۷۲).
بههرحال، زیستگاه دستۀ آته از جنوب جاغوری از اُوتقول آغاز شده و تا مرکز، غرب، شمالغرب جاغوری و بخشی از مالستان را در بر میگیرد. دستۀ آته از نظر جمعیت تقریباً به اندازۀ کل سه دستۀ دیگر جاغوری است که به ده شاخۀ اُوقِی (رک: مدخل اُوقِی، تیرهای در ولایتهای غزنی، دایکندی و هلمند)، دَهمَرده، مَسکه، خُوشه، پَتیَه، بابَه، هِیچَه، پَشِی، شیرداغ، زَردک، قلندر و دَروِیشُو (درویشان) تقسیم شدهاند (کیانی، ۱۳۹۸). در این خصوص میان شجرهنامهها اختلاف زیاد است؛ اما مشهور در میان مردم این است اسبخواجه نیز از دستۀ آته است (الهی، ۱۳۹۹).
شاخۀ مَسْکه، قریههای چوب، بَدرَهزار، سنگِ شانده، تَپقُوس، صَفَرقول، داله، اَمبُولاغ، خَرْکُوش، کَتَهسنگ، سنگسولاخ، پِیدْگه، تاک، تَیلُوم و خارتیزک را دربر میگیرد. شاخۀ خوشه در قریههای ممدک، گردنِ سنگ، سُرخاب، سیازمین، اُبرُوشو، چاکه، مولاداد، چهلباغتوی اُوقی، آوبُرده، جویسُلطُو و سنگِ شانده زندگی میکنند. شاخۀ پَتیَه، در پشتِچوب سیازمین و چهلباغتوی اوقی حضور دارد. شاخۀ بابه و درویشان در ناوۀ بابه، شاخۀ هیچه در ناوۀ هیچه، شاخۀ شیرداغ در ناوۀ شیرداغ و شاخۀ زردک در ناوۀ زردک زندگی میکنند (کیانی، ۱۳۹۸).
مردمان چهلباغتوی پشی، قابجُوی، ناوه، اُولیاد، جاکه و غیره، شاخۀ پَشی را تشکیل میدهند (همان). البته خود مردم پشی بر این باورند که آنان طایفۀ مستقل و مُغولی هستند (اعتمادی، ۱۳۹۸) اما بنا بر دیدگاه فاضل کیانی، مغول خواندن پشی قطعاً بر اساس جعلیات مشهور قرن اخیر است و نباید به آن توجه شود. به احتمال زیاد پشی با کَیپَشین، پسر کَیقُباد در شاهنامه ارتباط دارد. از سویی، پشی با پولاد، زاولی، پهلوان، قلندر، ورزگان و غیره هممرز و همنشیناند. همه طوایف مذکور و زیرشاخههای آته از هزارههای سیستانی، یعنی قندهار، زمینداور، قلات، زابل، ارغنداب وغیره بودهاند و همگی ریشۀ واحد دارند (کیانی، ۱۳۹۸).
افزونبر مناطق یادشده، سنگسوراخ، سِیرقول، داوُور، رَکْنِی، یارمحمد، خُورْدَکزایده، شَفِیه، بَهرام و جاشَه نیز مربوط به آته هستند (اعتمادی، ۱۳۹۸) و در کل، دستۀ آته، شرق جاغوری، مرکز و جنوب تا پشتۀ قندهار را دربر میگیرد (محمدی شاری، ۱۳۹۳، ج ۱: ۵۸۶).
البته ساحات قلندر، مسکۀ پایین و باغتوی شیرداغ تا پشتۀ قندهار فعلاً از اراضی اشغالی است (اعتمادی، ۱۳۹۸). گفتنی است، جدا از این که مناطق یاد شده مربوط به آته هستند، هِیچَه، بابَه، اُوقی، مَسکَه، دَهمَردَه و خوشَه، خرده طوایف و فرزندان آته هستند. قبر آته در حد فاصل منطقۀ غُجور و لَومان جاغوری قرار دارد که اکنون با توسعۀ بازار غجور، این بازار به قبر آته رسیدهاست (جوادی، ۱۳۹۷).
پس از جداشدنِ جاغوری از حکومت خوانینِ قلندرِ وُرَزگان، در سال ۱۰۷۷ق / ۱۶۶۷م خوانینِ جاغوری از دستۀ آته بودهاند. همچنین آیتالله محمداسحاق فیاض، اکرم یاری، جنرال محمد موسی، فرمانده کل قوای نظامی پاکستان در زمان صدر ایوب خان و جنرال احمدعلی خان، نخستین جنرال هزاره در اردوی افغانستان از دسته آته بر خاستهاند (کیانی، ۱۳۹۸).
آته، در بیشتر مناطق هزارهجات به معنای پدر است و گاه در مقام محبت به فرزندان نیز آته و بابه گفته میشود. حالا دلیل نامگذاری تیرۀ بزرگ آته در جاغوری معلوم نیست که انتخاب این نام از سوی فرزندان بوده یا از سوی پدر (کیانی، ۱۳۹۸). محمدافضل ارزگانی، مورخ هزاره معتقد است، آته و آتا واژۀ ترکی است. او دربارۀ ولایت سوم هزارهجات از آن سخن گفتهاست (ارزگانی، ۱۳۷۰: ۹۶). به باور عزیزالله بیانی، آته احتمالاً پدر یک قبیله و شاه مملکت بودهاست. البته طایفهای به نام اَتا در بلوچستان ایران نیز وجود دارد که اکثریت ساکنان بومی چابهار را دربر میگیرد. اگر وسیعتر حساب شود، «آتا» به طایفۀ اَتی باستان منتهی میشود که در شکست حاکمان اسکندر نقش مهم داشت (بیانی، ۱۳۹۸).
منابع: ارزگانی، محمدافضل. (۱۳۷۰). مختصرالمنقول در تاریخ هزاره و مغول. چاپ دوم، قم: فروردین؛ اعتمادی، عوضعلی. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی محمدحسین فیاض با عوضعلی اعتمادی. ۲۲ اسد؛ الهی، بسم الله. (۱۳۹۹). «پشتنامه اولاد اوقی علیه الرحمه». ارسالشده به دفتر دانشنامه، از طریق عبدالله اخلاقی در ثور ۱۳۹۹؛ بیانی، عزیزالله. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری زهرا حسینزاده با عزیزالله بیانی در تاریخ ۲۰ سنبله ۱۳۹۸؛ پولادی، حسن. (۱۳۸۷). هزارهها. ترجمۀ علی عالمی کرمانی. چاپ دوم. تهران: عرفان؛ جوادی، محمداسلم. (۱۳۹۷). مصاحبۀ اینترنتی محمدحسین فیاض با محمداسلم جوادی. ۳ ثور ۱۳۹۷؛ کاتب، ملا فیضمحمد. (۱۳۷۲). نژادنامه افغان. چاپ اول. قم: اسماعیلیان؛ کیانی، محمد فاضل. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی محمدحسین فیاض با محمدفاضل کیانی. ۲۹ دلو ۱۳۹۸؛ محمدی شاری، شوکتعلی. (۱۳۹۳). «جغرافیایی تاریخی سرزمین غزنی باستان». غزنی بستر تمدن شرق اسلامی (مجموعه مقالات). جلد ۱. تهران: عرفان؛ یزدانی، حسینعلی. (۱۳۹۰). پژوهشی در تاریخ هزارهها. جلد ۱ و ۲ در یک مجلد. چاپ چهارم. تهران: عرفان.