باور عامیانه
مؤلف: سید اسحاق شجاعی
جلد اول، ویراست دوم
الختو/ اَلخاتو/ آلخاتو طبق باور مردم موجودی است که باعث مرگ زنان در وقت زایمان میشد. زنان در وقت زایمان گرفتار خونریزی، درد و عفونت میشدند و در غیاب پزشک و دارو میمردند. مردم که از درمان آن عاجز میماندند، تصور میکردند موجود مرموزی از جنس جن باعث مرگ آنان میشود. باور به اَلختو مخصوص هزارهها نبوده؛ بلکه در سراسر افغانستان و حتی در کشورهای همسایه نیز چنین باوری وجود داشته است.
اَلختو در مناطق مختلف به نامهای دیگری نیز خوانده میشود؛ آل، مادر آل، آلخاتو، الخاتون، الخاتونک برخی از این نامهاست. چنانکه این موجود در هر منطقه به شکلی تعریف میشود؛ اما غالباً اینگونه توصیف شده است: زنی با موهای آشفتۀ دراز، دارای اندام درشت، چشمهای از حدقه درآمده و ترسناک. سه ویژگی اَلختو در مناطق مختلف مشترک است: اول زن بودن؛ دوم ترسناک بودن؛ سوم اینکه او این توانایی را دارد که خود را به شکلهای مختلف نشان بدهد.
در باور مردم غور، اَلختو زنی زیبا و مرموز است که به اسبسواری علاقه زیادی دارد و در ویرانهها و بیغولهها به سر میبرد و این توانایی را دارد که خود را آشکار یا پنهان کند (غوری، ۱۳۹۸).
اَلختو همیشه وجود دارد؛ امّا عمدتاً در زمان زایمان زنان است که ظاهر میشود و به فعالیت آشکار میپردازد. او با اینکه خود زن است، کار اصلیاش کشتن زنان زائو است. هرگاه زنی زایمان کند و در اثر درد و خونریزی بیهوش شود، الختو نزد زن حاضر شده، دل و جگر او را بیرون کرده در غربالی میاندازد، به لب جوی یا نهر آب میبرد و با ناله میخواند: «من که آلم، در دست نالم، چه کنم از خود اختیار ندارم» (علیزاده مالستانی، ۱۳۹۳).
در مناطق مختلف برای دفع اَلختو و بیاثرکردن تلاش او چند کار انجام میگیرد. یکی تعویذ گرفتن از ملا است. تصور بر این است که اگر تعویذ ملا مؤثر واقع شود، اَلختو اعضای داخلی بدن زن را به جای خودش باز میگرداند و زن از خطر نجات مییابد. در صورتی که تعویذ ملا تأثیر نکند، اَلختو دل و جگر زن را به آب میاندازد. پس از آن تعویذ ملا تأثیر ندارد و زن بیمار میمیرد. بیدار نگاه داشتن زن زائو یکی دیگر از راههای مبارزه با تلاش اَلختو بوده است. معمولاً با سیلی زدن به صورت زن، او را بیدار نگاه میدارند. راه سوم این است که زبان زن زائو را در دهانش نگاه میدارند تا در حلقش فرو نرود. اگر این کار با دست نشد، زبان زن را با سوزنی بزرگ که جوالدوز نامیده میشود سوراخ میکنند و نگاه میدارند (همان). راهحل چهارم برای بیاثر کردن تلاش اَلختو وادار کردن سگها به عوعو کردن است. اَلختو از سگ میترسد و به خانهای که در آن سگ صدا کند نزدیک نمیشود (مقصودی، ۱۳۶۸: ۵۵). برخی از مردم در وقت زایمان، بدره و اسپند نیز دود میکردند و میپنداشتند که اَلختو از بوی بدره و اسپند فرار میکند. در برخی زمانها نیز مردم اسلحه در دست داشتند، هنگام غش کردن زن در اثر خونریزی، در پیشِ خانه فیرهای هوایی میکردند تا اَلخاتو بترسد. همچنین این باور وجود داشت که سه شب بعد از زایمان باید افرادی در کنار زاچه میماندند تا الخاتو یا دیگر بلاها به زاچه نزدیک نشود. معمولا شب اول، پسران نوجوان و جوان قریه شبنشینی میکردند و شب دوم، دختران نوجوان و جوان قریه و شب سوم اهالی خانه و اگر توان شبنشینی نبود، حداقل چراغی را تا صبح روشن نگه میداشتند (فیاض، ۱۳۹۸).
منابع: علیزاده مالستانی، عزیز الله. (۱۳۹۷). خرافات و نژادپرستی. کابل: بید و دانشگاه؛ غوری، خیرالاحد. (۱۳۹۸).«باورهای عامیانۀ مردم غور». وبسایت جام غور. بازیابی ۸ قوس ۱۳۹۸. www.jame.ghor.com؛ فیاض، محمدحسین. (۱۳۹۸).«یادداشت محمدحسین فیاض بر مدخل الختو». ارسال شده در ۲۵ حوت ۱۳۹۸؛ مقصودی، عبدالحسین. (۱۳۶۸). هزارهجات سرزمین محرومان. کویته: بینا.