کتاب، رمان سیاسی اجتماعی
مؤلف: حسین رهیاب (بلخی)
جلد اول، ویراست دوم
اهل قصور رمانی است از حسین فخری که «دانش کتابخانه» در پشاور پاکستان در سال ۱۳۸۰ ش آن را منتشر کرده است، در ۱۸۷ صفحه در قطع جیبی و شمارگان ۵۰۰ نسخه. اهل قصور رمانی کلاسیک است که به صورت اولشخص روایت شده است. این رمان بازگوکنندۀ زندگی کودکی به نام کاظم است که وارد قصر حکومتی میشود و در آنجا از همه چیز نقاشی میکشد.
او در درون قصر شاهد تحولات زیادی است که ذهن او را دگرگون میکند. حاکمان میآیند و میروند و کاظم همچنان نقاشی میکند. داستان تا اینجا حالت معمول دارد؛ اما یکباره با آمدن یک حاکم جدید همه چیز تغییر میکند. او با نقاشی، عکس و تصویر مخالف است و کاظم مجبور میشود قصر را ترک کرده و به قریهای پناه ببرد. او نمیتواند وضعیت آنجا را تحمل کند؛ از مردم فرار میکند و به گورستان پناه میبرد و در آنجا چیزهای باارزش خود را زیر خاک دفن میکند (محمدی، ۱۳۸۵: ۱۱۶).
در اهل قصور نویسنده تلاش کرده است وارد تحولات تاریخی شود و آن را به صورت انتقادی از روی تابلوهای نقاشی کاظم روایت کند. در داستان، کاظم و مامایش فقط بیننده و روایتگرند و در امور هیچ نقشی ندارند. تمام امور به دست فردی است که پادشاه یا حاکم نامیده میشود. حاکم کسی است که برای سرنوشت مردم تصمیم میگیرد. در کتاب اهل قصور نویسنده کوشیده است زمامدار خوب و بد بسازد. در این داستان، حاکمانِ دو دوره، خوب یا قابلتحملاند؛ اما حاکمان دو دورۀ دیگر فاسد، خرابکار، جانی و آدمکشاند. رمان دو فضا دارد: فضای افسانهای که در درون قصر میگذرد و تا حدود صفحۀ ۱۳۴ ادامه مییابد. فضای دومِ رمان، بیرون از قصر است که تقریباً از صفحۀ ۱۳۴ آغاز میشود. در این بخش نویسنده موفق میشود خواننده را تا حدودی با خود همراه کند. با خروج راوی از شهر و ورود به قریه، داستان واقعیتمانندی خوبی پیدا میکند. نویسنده در این بخش تضادهای اجتماعی را به تصویر کشیده است و راوی، برخلاف قسمت قبلی، در داستان نقش دارد (پیام، ۱۳۸۱: ۸۰).
حسین فخری متولدِ سال ۱۳۲۸ ش در جغـتوی غزنی است. او فارغالتحصیل دورۀ کمیساری اکادمی پولیس در آغاز دهۀ پنجاه است.
منابع: پیام، علی. (۱۳۸۱). «تابلوهای ناتمام». در فصلنامهخط سوم. شمارۀ ۲. صص ۷۸ تا ۸۱؛ فخری، حسین. (۱۳۸۰). اهل قصور. پیشاور: دانش کتابخانه؛ محمدی، محمدحسین. (۱۳۸۵). فرهنگ داستاننویسی افغانستان. تهران: شهاب ثاقب.