تیرهای در ولایتهای غزنی، دایکندی و هلمند
مؤلف:عبدالعلی عادلی
جلد اول، ویراست دوم
اوقی یکی از تیرههای پرجمعیت قوم هزاره است که در ولسوالیهای جاغوری و مالستان در ولایت غزنی، همچنین ولسوالیهای خدیر، کیتی، سنگ تخت، بندر و پاتو در ولایت دایکندی و ولسوالی ناومیش در ولایت هلمند سکونت دارد. اطلاعات جغرافیایی و جمعیتشناسی این تیره در سه بخش به ترتیب ذیل است:
بخش اول این تیره در ولسوالی جاغوری سکونت دارد که از دیگر بخشها پرجمعیتتر است. میتوان گفت اُوقی قدرتمندترین تیره در میان اولاد آتَه (رک: مدخل آته، تیرهای از دایمیرکَشَه در ولسوالی جاغوری) و در کل میان ساکنان جاغوری است که قدرت خانی به دست آنها بوده است. پس از جدا شدن جاغوری از حکومت خوانینِ قلندر، در یک و نیم قرن اخیر، خوانینِ جاغوری عمدتاً از تیرۀ اُوقی بودهاند. نبیرۀ اوقی در جاغوری به لحاظ نسبشناسی به دادبیگ اُوقی، فرزند اِشکار، فرزند کاکا، فرزند آتَه، فرزند علی، فرزند قُولُو، فرزند قُولُونی، فرزند بَیْغَنْی، فرزند جاغوری، فرزند دای مِیرکَشَه، فرزند صد سکّه میرسد (اعتمادی: ۱۳۹۶).
«اُوقِی» منسوب به محمدسرور خان معروف به اوقی (نیمۀ دوم قرن نهم تا نیمۀ اول قرن دهم ش) است. اوقی پنج فرزند با این نامها داشته است: 1. باللهداد (رک: مدخل باللهداد، شاخهای از تیرۀ اُوقِی ولسوالی جاغوری)؛ 2. بیگمحمد؛ 3. حاتمبیگ (کلبی)؛ 4. سرخکه؛ 5. هوتک. هرکدام از اینها اکنون یک سرشاخه از اولاد اوقی را تشکیل میدهند (الهی، 1399).
تیره اُوقی در مناطق مختلفی از ولسوالی جاغوری سکونت دارند و به لحاظ جمعیتشناسی در حدود چهار هزار خانوار بوده و در چهار منطقۀ جاغوری به نامهای اوتقول، پاتُو، سَنگماشَه و چهلباغْتُوی اُوقی پراکنده هستند. چهار منطقۀ نامبرده به نام چهار جلگۀ اُوقی یاد میشود (کیانی، ۱۳۹۳، ج ۱: ۲۳۴).
فرزندان دادبیگ اُوقی عبارتاند از: ۱. بِلاداد: نبیرههایش به ترتیب تُویْکَه (طویکه)، دولتبیگ، علمبیگ و صافی سلطان است. از صافی سلطان دو فرزند به نامهای انگوبیگ خان و شاهمراد خان باقی مانده است. انگوبیگ خان سه فرزند به نامهای گلمحمد خان، علیمحمد خان و محمدباقر سلطان داشته که هرکدام دارای فرزندانی است که امروزه در مناطق مختلف جاغوری پراکندهاند؛ ۲. بیگمحمد: دسته پاتُو و کُوشَه منسوب به اوست؛ ۳. هوتک؛ دستۀ سنگماشه و چهلباغتو منسوب به اوست؛ ۴. مَلِک بیگ؛ ساکنان اوتقول، جودَری، سیرقول و جالَه منسوب به اوست؛ ۵. کَلبی؛ ۶. سُرخکَه (اعتمادی: ۱۳۹۶).
بخش دوم این تیره در ولسوالی مالستان و در قریه شیرداغ قرار دارند. گفتنی است که اوقی در مالستان غیر از اوقی در جاغوری است؛ چرا که اوقی ساکنِ مالستان یکی از هفت پسر شیرداغ به شمار میرود (اعتمادی، ۱۳۷۴: ۲۴۱). به لحاظ نسبشناسی شیرداغ پسر کاکا، پسر آته است. اُوقی دارای چهار فرزند است که فرزندان او نصف جمعیت شیرداغ را تقریباً تشکیل میدهد و ترکیب جمعیتی این تیره در شیرداغ بدین ترتیب است:
الف: فرزند اول شیرداغ بوچه است و فرزندش به نام چوره که تقریباً یک سوم نفوس شیرداغ امروز از نسل اوست و به لحاظ سیاسی و اجتماعی سه قسمت از نه قسمت شیرداغ را در بردارد که فعلاً هشت دسته هستند: ۱. خدایار: دو فرزند به نامهای دنیا بیگ و محرم بیگ دارد که از دنیا بیگ هفت پسر به نامهای پایندهبیگ، دادگ، ولیمهتر، فیضمهتر، حاصل، پناه مهتر و علیکی باقی مانده است؛ ۲. خدایداد: فرزندانی به نامهای محرم بیگ، خرّم، شکرم مهتر، رضا بزرگ و فقیر دارد؛ ۳. ماکه: شامل خانوارهای روکی، پرده، صاحبداد و دیگران است؛ ۴. خوشخوش: از خوشخوش شامل چند خانوار به نامهای توغله اوقی، محمودخو، منآی، باقی، علیشفا، کهندل و جعفر است؛ ۵. دلکه: اسم اصلی او لعلمحمد است و فرزندش بایمحمد نام دارد؛ ۶. شاکی: از شاکی خانوار یار بیک است و فرزندانش نظر بیگ و یار محمد است؛ ۷. اندال: از اندال خانوارهای رحیمداد، کریمداد و صاحبداد است؛ ۸. جعفرعلی: از جعفرعلی خانوارهای ایمانداد و امام بیگ است. این دو خانوار در جاغوری و پاکستان متفرق شدهاند. آیتالله محمداسحاق فیاض از همین خانوار است.
ب: فرزند دوم اوقی یارسای است که شامل خانوارهای پاینده بیگ، خالمحمد، دلجمع، کلبی، آلوک، سیاگگ و جمعهعلی است.
ج: فرزند سوم اوقی روزی بیگ است. فرزندش روزی بای، نوهاش خوش بای و نبیرهاش خوشال /خوشحال است. خوشال چهار فرزند به نامهای خالقداد، یعقوبعلی، رکک و ماکی داشته است. از دو فرزند اخیر فعلاً کسی باقی نیست. از خالقداد فرزندی به نام علیگل و از یعقوبعلی چهار فرزند به نامهای علیاکبر، علیظفر، محمدتقی و جمعه است. این دسته معروف به خوشال یا «خوشحال» است.
د.فرزندچهارم اوقی شیرداغ غلامجی است و چهارپسر به نامهای خودی، توری، گوزال و بهادر داشته است (اعتمادی، ۱۳۹۸).
بخش سوم این تیره در مناطق مختلفی از ولایت دایکندی زندگی میکنند که در چند ولسوالی و بدین ترتیب است: ۱. ولسوالی خدیر: در این ولسوالی حدود ۶۴ خانوار در منطقه برملکیان، ۱۰ خانوار در قوناغک از مربوطات وطمه، ۸ خانوار در منطقهای به نام سیاه شاخدار، ۶۲ خانوار در مناطق دشتک و گزبیری زندگی میکنند. از مشاهیر این مناطق رسول زاهدی، خدارحیم دانش، موسی احمدی، میرزا حلیمی و جمدار هستند؛ ۲. ولسوالی کیتی: در این ولسوالی حدود ۵۰ خانوار در قریه کیسو زندگی میکنند و محمدعیسی، صمیمی و رضایی از بزرگان آنهایند؛ ۳. ولسوالی سنگتخت و بندر: در این ولسوالی در منطقه سیاه چوب حدود ۲۰۰ خانوار زندگی میکنند و اصغری از بزرگان آنهاست؛ ۴. ولسوالی پاتو: در این ولسوالی حدود ۲۰۰ خانوار در قریه قخور زندگی میکنند و از بزرگان آنها فتحعلی، لطفعلی و حسن بودهاند. همچنین در منطقۀ ناومیش از توابع ولسوالی هلمند تعداد ۵۰ خانوار از این تیره زندگی میکنند و از بزرگان آنها محسن انصاری و حاج محمدعلی هستند. گفتنی است که اطلاعات مربوط به این بخش، از طریق مصاحبه با موسی ابراهیمی و محمد هدایت از همین تیره و با مشارکت سرور رضایی، گلمحمد اخلاقی، خانمحمد اخلاقی و چراغعلی مهدوی به دست آمده است.
بر اساس برخی گزارشها (احسانی، ۱۳۹۸) شاخهای از تیره اوقی در مناطق مختلفی از ولسوالی بهسود نیز سکونت دارد که در حین نگارش این مدخل اطلاعات نظاممند و مورد اطمینانی به دست نیامد و نیازمند مطالعۀ میدانی است.
در خصوص ارتباط این تیرهها با همدیگر، غیر از تشابه اسمی اظهار نظر قاطعی نمیتوان کرد. به خصوص که شاخههای این تیره از همدیگر دور افتاده و قرابت جغرافیایی نیز با هم ندارند، اما همسنجی قراین تاریخی و شواهد فرهنگی نتایج ذیل را نشان میدهد:
۱. واژۀ اوقی در کلیت هزارهجات بیارتباط با ایالت اُوق در سیستان تاریخی نیست، به خصوص که در قلمرو زابلستان و کابلستان و سرزمین هزارهجات قدیم قرار داشته است و با سپید دژ، قلعۀ لاش و جوین در فراه و نیمروز ارتباط دارد (کیانی، ۱۳۹۳، ج ۱: ۲۳۴؛ تاریخ سیستان: ۱۳۶۶).
۲. در ادبیات گفتاری هزارهها، کلمۀ «اُوقی» به معنای کلانکار، همهکاره (دلجو، عباس، ۱۳۹۴: ۳۷۶) داروغه و ریشسفید طایفه نیز به کار رفته است و امروزه نیز این اصطلاح متداول است؛ چنانکه برخی از مورخین معتقدند، در گذشته هر طایفه به صورت عموم یک یا چند قریه را در اختیار خود داشت و در رأس هر قریه، یک نفر به نام اُوقی و یا رئیس و داروغه قریه را اداره میکرد. معمولاً دو نفر ریشسفید نیز به حیث همکار در اختیار اُوقی بوده که مستقیماً تحت رهبری میر، خان و یا کلان طایفه قرار میگرفته است (نایل، ۱۳۷۹: ۱۳۸). با توجه به این قرینه برخی معتقدند شاخۀ اُوقی در دایکندی با شاخههای اوقی در جاغوری، مالستان و بهسود ارتباطی ندارد؛ چرا که اوقی در دای کندی زیر مجموعۀ تیرۀ خودی از تبار دوست باتور پدرکلان تیرۀ خودی است. در نتیجه بهتر است اوقی را نام شخص دانسته و به معنای رئیس و بزرگ طایفه بدانیم (هدایت، ۱۳۹۸).
۳. شاخه اوقی در شیرداغ مالستان نیز به دلیل اینکه به شخص منتهی میشود احتمال دارد به معنای کلان و بزرگ طایفه بوده باشد و به همین دلیل غیر از شاخۀ اوقی در جاغوری دانسته شده است (اعتمادی، ۱۳۷۴: ۲۴۱).
منابع: ابراهیمی، موسی. (۱۳۹۸). مصاحبۀ عبدالعلی عادلی با موسی ابراهیمی. ۲۳ عقرب؛ احسانی، حسیب. (۱۳۹۸). مصاحبۀ عبدالعلی عادلی با حسیب الله احسانی. ۲۵ عقرب ۱۳۹۸؛ اعتمادی، عوضعلی. (۱۳۹۶). مصاحبۀ عبدالعلی عادلی با عوضعلی اعتمادی. ۲۸ قوس ۱۳۹۶؛ اعتمادی، عوضعلی. (۱۳۹۸). مصاحبۀ پروین ولیزاده با عوضعلی اعتمادی. ۲۸ سنبله؛ اعتمادی، عوضعلی. (۱۳۷۴). شیرداغ قطعهای از هزارهجات. بیجا: بینا؛ الهی، بسم الله. (1399). «پشتنامه اولاد اوقی علیه الرحمه». ارسال شده به دفتر دانشنامه، از طریق عبدالله اخلاقی در ثور 1399؛ تاریخ سیستان. (۱۳۶۶). نویسنده ناشناس. مصحح محمدتقی بهار، چ۲، تهران: پدیدۀ خاور؛ دلجو، عباس. (۱۳۹۴). تاریخ باستانی هزارهها. چاپ دوم. کابل: مقصودی؛ کیانی، محمد فاضل. (۱۳۹۳). «سیستان». غزنی بستر شرق تمدن اسلامی (مجموعه مقالات). جلد ۱. تهران: عرفان. صص ۲۱۳ تا ۳۰۲؛ نایل، حسین. (۱۳۷۹). سرزمین و رجال هزارهجات. قم: مرکز نویسندگان افغانستان؛ هدایت، محمد. (۱۳۹۸). مصاحبۀ عبدالعلی عادلی با محمدهدایت. ۸ قوس ۱۳۹۸.