رشته کوهی در شمال افغانستان
مؤلف: صدیقه هاشمی
جلد اول، ویراست دوم
این کوه در ولایت بلخ، از شرق به غرب کشیده شده است و دامنۀ آن تا جنوب غرب مزارشریف ادامه دارد. انتهای شرقی آن به کوههای سمنگان و قندوز و انتهای غربی آن به تپههای خاکی شِبِرغان میرسد (زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۲). بعضی از قریههای ولسوالیهای شولْگَره و چَمتال، از جمله پیشدره، بولک، چقناق، قمشلی، یکرویه، باروچی، قزل قدوق، غرملی، دونغوز در دامنۀ این کوه قرار دارند (قاموس جغرافیایی افغانستان، ۱۳۳۵، ج ۲: ۹۲۵ و ۹۲۶).
البرز کوهستانی مقدس و زادگاه شاهان پیشدادی و کیانی و پیامبران مِهری و پارسی است. کوه البرز با اسطورههای ایرانی و زرتشتی همپیوند است. البرز در اوستا، «هَربَرزئیتی» یعنی «هرای بلند و مرتفع» خوانده شده، در زبان پهلوی «هربز» ترجمه شده و در فارسی دری «البرز» نامیده شده است. گفته شده است که هرا / هَرَ همان «هور» و «خور» به معنی «آفتاب» است و «بُرز» هم به معنی «بلندی» است و کلمۀ البرز، «جای بلند» یا «جایگاه خورشید» معنی میدهد. القاب «برز» و «ورز» به معنای بلندی در گذشته معمول بوده است و بعضی از والیان نواحی بلخ، غرجستان، هرات و مرو، این لقب را داشتهاند. در اوستا به ساختن هفت قصر بر فراز کوه البرز مربوط به کیکاووس (زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۳).
البرز در اَوِستا به نام سرچشمۀ رودهای هیرمند و بلخ و مَرو و هَری و کابل و خوارزم یاد شده است (کیانی، ۱۳۹۸: ۳۶ به نقل پورداوود، یشتها، ج ۱: ص429 تا 431 و497).
البرزکوه در شاهنامه، خانۀ سیمرغ و محل پرورش زال، محبس و محکمۀ ضحاک و پرورشگاه فریدون است. در داستان نبرد اسفندیار و رستم از شاخۀ گز یاد شده است که رستم بنا به راهنمایی سیمرغ از آن برای کشتن اسفندیار استفاده کرد. امروزه درۀ گز در کوهپایه البرز در جنوب بلخ به شولگره معروف است (اکبرزاده، ۱۳۹۴). طهمورث دیوبند (شاه و پدر جمشید به روایت شاهنامه) نیز در بلخ و در دامنۀ کوه البرز درگذشته است. تأسیس سلسلۀ کیانی به دست کیقباد و به دست آوردن تاج پادشاهی در همین کوه اتفاق افتاده است (زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۴). کیکاووس پیش از نشستن بر تخت بر فراز قلۀ ازریفی، یکی از قلههای کوه البرز، برای ربالنوع آمودریا، حاصلخیزی و فراوانی و حامی شهر بلخ، یعنی «ارد ویسورا آناهیتا» قربانیهای بسیار کرد. کیکاووس، پس از کیقباد به تخت نشست و دیوان را به اطاعت آورد و آنان را بر آن داشت که بر البرز کاخی بزرگ برای او از سنگ و آهن و مس و سیم و زر برآورند. این داستان اخیر هنوز هم در اطراف بلخ شایع است و میگویند این قصر هنوز بر بالای کوه البرز وجود دارد. به نوشتۀ کهزاد اهالی بلخ بدون اینکه نام پادشاهان را به یاد آورند، نقل میکنند که پادشاهی در زمان قدیم، باغ و قصری بالای کوه البرز ساخته بود و آب مشکآلود را به وسیلۀ حیوانات به بالای کوه میرسانید (همان: ۲۷۵ و ۲۷۶).
دربارۀ اینکه مقصود از البرز در شاهنامه کدام البرز و کدام رشتهکوه است، نویسندگان و محققان نظرات متفاوتی دارند. برخی پژوهندگان از جمله کهزاد و دوهاله براین باورند که مقصود از البرز در شاهنامه کوهی است در حوالی جنوب بلخ که هنوز هم با عین نام در حدود ۵۰ کیلومتری بلخ موجود است. دارمستتر (مترجم اوستا به انگلیسی)، ازریفی را از قلل رشته کوه البرز در شمال ایران میداند. مجتبی مینوی آن را بر کوههای شمال هندوستان و محمدعلی جاوید بر سلسله جبال هندوکش افغانستان تطبیق میدهد (محمدی، ۱۳۹۰؛ زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۳ تا ۲۷۶؛ جاوید، ۱۳۹۴: ۱۸۲). البته بسیاری از محققین معتقدند که هرابرزئیتی یک کوه مقدس اسطورهای است و نباید دنبال تطبیق آن بر کوههای موجود در افغانستان یا ایران باشیم (زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۳ تا ۲۷۶).
کریستِن سِن مینویسد که منظور از هَرَئِیتی که صورت دیگری از هَرا است، بدون شک همان هَرای یشت دهم یعنی سلسله جبال پاروپامیزوس است. از این کوه مرغان، گیاهِ «هُوم» را به جهات مختلف یعنی به کوه «اُپائِیرِی سَئِنَ» و اَپَرسینِ پهلَوی منتقل کردهاند و اکنون عبارت از «کوه بابا» یکی از بخشهای سلسله کوه هندوکش است (کیانی، ۱۳۹۸: ۴۲ به نقل از کریستِن سِن، مزدا پرستی در ایران قدیم، ترجمۀ ذبیحالله صفا، 85).
البرز از صخرههای سخت آهکی تشکیل شده است و مشخصۀ آن شیبهای تند و شکستگیهای فراوان سطح آن است (زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۲). از دیدگاه زمینشناسی این کوهستان جزئی از پلاتفرم (فلات) شمال افغانستان و بخش جنوبی صفحۀ توران (ترکستان) را تشکیل میدهد. محدودۀ شمالی آن دشتهای آسیای میانه و سواحل آمو بوده و محدودۀ جنوبی آن کوههای هندوکش است. سن جیولوجیکی آن، دورۀ کرتاسه بوده و بعضاً با رسوبات دوران ترشیاری و کواترنری پوشیده شده است. این کوهستان در اثر تحولات تکتونیکی به شدت چین و تاب خورده و شکستگیهای زیادی در آن به وجود آمده است. بزرگترین شکستگی (گسل) منطقه مشهور به شکست البرز _ مارمل است که در امتداد شمالی این کوه از جنوب مزارشریف میگذرد و سوابق لرزهای بلخ مربوط به این شکست است (ر ک. Chmyriov, Stazhilo, Donov, Gannan, Rossovskiy, Kafarskiy and Malyarov, 2008). این کوهستان دارای منابع و ذخایر معدنی از جمله سنگهای ساختمانی آهکی و مرمر است. حوزۀ نفتی _ گازی افغان تاجیک در شمالشرق و حوزۀ نفتی _ گازی آمودریا در غرب این کوهستان واقع است. دریای بلخاب از جنوب (شولگره یا بوینهقره) این کوه را شکسته و وارد بلخ و مزار شریف میشود که مهمترین منبع آبی منطقه است. صخرهها و مناظر کوهستانی زیبای این کوه یکی از جاذبههای توریستی شمال افغانستان است. گذرگاههای کوهستانی و کوتلهای متعددی دراین کوه وجود دارد (رک. مالستانی، ۱۳۷۹). پوشش گیاهی این کوه درختان پستۀ کوهی و اَرچه و بوتههای مرتعی است و مناسب پرورش دامهای اهلی است. در دامنۀ این کوه، در حوالی ولسوالی چمتال، یک معدن گوگرد نیز وجود دارد (زواری، ۱۳۸۸: ۲۷۲). از خصوصیات این کوه، وجود لانههای عقاب به تعداد زیاد است، طوری که بر اساس گفتۀ مسئولان ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت بلخ، سالانه تعدادی عرب برای گرفتن عقاب به این محدوده سفر میکنند (اکبرزاده، ۱۳۹۴). چشمۀ شفا، چشمۀ زلال و گرمی است که در ۴۰ کیلومتری جنوبغرب مزارشریف، در دامنۀ البرزکوه واقع شده است (خلیق، ۱۳۹۴: ۶۳).
از جملۀ آثار تاریخی موجود در اطراف البرز، ساحۀ باستانی تاجیک ایلتن در دامنۀ پیکاندرۀ البرزکوه است که گفته میشود آثار سنگ چقماقی و سفالی پیداشده از آنجا نشان میدهد که به عصر سنگ تعلق دارد (همان: ۳۹). در پیکاندرۀ البرز دو مغارۀ باستانی، یکی با درازای حدود ۲۰۰ متر و به بلندای ۲۰ متر از سطح زمین و دیگری که کوچکتر است موازی با آن به بلندای 1.5 متر از سطح زمین هموار قرار دارند و به نام «مغارههای طلاکمر» یاد میشوند. از این مغارهها نیز آثار سنگچَقماقی بهدست آمدهاند که به عصر سنگ دلالت میکنند. این دو مغارۀ بزرگ در دل صخرههای البرزکوه امتداد دارند و انسانها بدون وسایل محافظتی نمیتوانند در عمق آنها پیش بروند (همان: ۴۰) و نیز به ساحۀ باستانی سفیدپل در دامنههای البرزکوه، در نزدیک شهر سفیدپل، در ۲۰ کیلومتری جنوب غرب مزارشریف میتوان اشاره کرد (همان: ۳۵).
این رشته کوهِ صعبالعبور، در زمان جنگهای دهۀ شصت شمسی با نیروهای روسی، از مناطق مهم سوقالجیشی به حساب میآمد. در سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ ش پایگاه سمیع در البرزکوه در ولسوالی چمتال واقع شده بود و با پایگاه مرکزی الفتح سازمان نصر افغانستان در شمال غرب ولسوالی شولگره در ارتباط بود (صفرزاده سمنگانی، ۱۳۸۰، ج ۲: ۱۱۱).
منابع: اکبرزاده، شکوفه. (۱۳۹۴). «جایگاه شاهنامه در افغانستان». در مجلۀ سخن. شمارۀ ویژۀ شاهنامه فردوسی و افغانستان. صص ۴ تا ۱۲. برگرفته از سایت www.kabulstan.org؛ جاوید، سیدمحمدعلی. (۱۳۹۴). افغانستان در گذر زمان. جلد ۱. کابل: واژه؛ خلیق، صالحمحمد. (۱۳۹۴). ساحههای باستانی و بناهای تاریخی بلخ. بلخ: انجمن نویسندگان بلخ؛ زواری، محمدامین. (۱۳۸۸). جغرافیای تاریخی بلخ. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی؛ صفرزاده سمنگانی، محمدحسین. (۱۳۸۰). سالهای جهاد در افغانستان. جلد ۲. قم: مؤلف؛ قاموس جغرافیایی افغانستان. (۱۳۳۵). جلد ۱. کابل: انجمن آریانا دائرةالمعارف؛ کیانی، فاضل. (۱۳۹۸). بامیان در تاریخ و ادبیات فارسی. چاپ اول. محمدی، رضا. (۱۳۹۰). «شهرهای شاهنامه در نقشۀ امروز». سایت بی بی سی فارسی. بازیابی ۲۳ دلو ۱۳۹۶. www.bbc.com؛ مالستانی، ح. ع. (۱۳۷۹). «زمینشناسی و منابع معدنی افغانستان». چاپنشده. پایاننامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه فردوسی مشهد.
Abdullah, Sh. Chmyriov, V. M. Stazhilo-Alekseev, K. F. Dronov, V. I. Gannan, P. J. Rossovskiy, L. N. Kafarskiy, A. K. and Malyarov, E. P. (2008). Geology and mineral resources of Afghanistan. volume 1. British Geological Survey Occasional Publication No. 15.(24 December 2019). www. bgs.ac.uk.