حاکم هرات، باخرز و جام
مؤلف: اسدالله شفایی
جلد اول، ویراست دوم
ابراهیم خان از سران بانفوذ هزارۀ خراسان در اوایل قرن ۱۳ ش / ۱۹ م بود و با دیگر سرکردگان هزاره نظیر بنیاد خان بر سر قدرت و ریاست در رقابت بود. ظاهراً حکومت ایران و مقامات هرات از اختلاف میان آنها سود برده و آنان را بر ضد یکدیگر تحریک میکردند. بر اساس شواهد تاریخی، چندین هزار خانوار هزاره در این زمان در جام و باخرز، بخشهایی از هزارهجات غربی اقامت داشتند (دلجو، ۱۳۹۲: ۲۲۰) و در صورت ضرورت میتوانستند هزاران نظامی فراهم کنند (بیات، ۱۳۷۰: ۱۹؛ یزدانی، ۱۳۹۰، ج ۱: ۲۵۹). ایران در مقاطعی از ابراهیم خان به عنوان یک متحد جانبداری میکرد (افشار یزدی، ج ۲، ۱۳۶۰: ۸۶).
ابراهیم خان در سال ۱۲۲۹ ق / ۱۸۱۳ م به دنبال از دست دادن قدرتش در جام و باخرز، فیروزالدین میرزا، حاکم هرات را به گرفتن غوریان تحریک کرد و او با لشکری محمد خان هزاره (پسر اسحاق خان قرایی)، حاکم غوریان را محاصره کرد. محمد خان پیش از این، ابراهیم خان را از قلمروش بیرون رانده بود (بیات، ۱۳۷۰: ۱۵). با استمداد محمد خان از کامران میرزا (پسر شاه محمود) حاکم قندهار، فیروزالدین دست از محاصره کشید و ابراهیم خان در این مقطع به هدفش دست نیافت. او در سال بعد به تهران نزد فتحعلی شاه قاجار رفت و از تعدّی شاهمحمود شکایت کرد و خواستار حمایت شد؛ اما خود او احتمالاً به دلیل حوادث غوریان تا مدتی (۱۲۳۰ ق / ۱۸۱۴ م) تحت نظر قرار گرفت. به جای او آزاد خان، پسر محمد خان هزاره به ریاست طایفۀ هزاره تعیین شد و بر جام و باخرز حکومت کرد. در سال ۱۲۳۳ ق / ۱۸۱۸ م که فتح خان بارکزایی (وزیر شاه محمود) لشکری با هدف تسخیر خراسان و فتح مشهد تشکیل داد، ابراهیم خان احتمالاً به سبب کینه از قاجاریه به دلیل تحت نظر قرار گرفتن در تهران، یکی از سرکردگان اردوی او شد (یزدانی، ۱۳۹۰، ج ۲: ۵۲۰) و در کافرقلعه (اسلامقلعۀ کنونی) به مقابله به لشکر ایران شتافت (اخلاقی، ۱۳۸۰، ج ۱: ۳۱۲)؛ ولی لشکر فتح خان با مجروحشدن وی شکست خورد. با این وصف، حکومت ایران در نهایت حکومت بنیاد خان هزاره را بر غوریان به رسمیت شناخت و به روایتی ابراهیم خان برای مدتی متواری شد (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۱: ۲۹۲). به روایتی در سال ۱۲۳۶ ق / ۱۸۲۰ م حسنعلی میرزای شجاعالسلطنه در جریان تلاش برای سرکوب خانهای خراسان از مشهد عازم این مناطق شد؛ بنیاد خان هزاره را شکست داد و ابراهیم خان را به حکومت قلعهنو و باخرز تعیین کرد (آیتی، ۱۳۹۰: ۶۶). بعدها هنگامی که عباس میرزا، نایبالسلطنۀ فتحعلی شاه قاجار در سال ۸-۱۲۴۷ ق / ۱۸۳۲ م سرخس را در شمال خراسان تسخیر کرد و پس از آن تربت جام را که در تصرف محمد خان قرایی قرار داشت، گرفت، ابراهیم خان فرصت تازهای یافت تا از رقبای گذشتهاش یعنی شیرمحمد خان هزاره و اسکندر خان هزاره انتقام بگیرد. محمدحسن خان، پسر او به لشکر نایبالسلطنه پیوست و به همراه سپاه ایران به سرخس یورش برد. قلعۀ سرخس آزاد شد؛ ترکمانان سرکوب شدند و حکومت جام و باخرز با شکست محمد خان قرایی، دوباره در سال ۱۲۴۸ ق / ۱۸۳۲ م به ابراهیم خان هزاره سپرده شد (میرنیا، ۱۳۶۹: ۱۰۴). به روایتی، ابراهیم خان نایبالحکومۀ تربت حیدریه تعیین شد. با تحولات بعدی، لشکر ایران در سال ۱۸۳۳ م هرات را محاصره کرد و کامرانمیرزا متعهد به صلح با شاه ایران شد و متعاقب آن، محمد شاه در ۱۲۱۳ ش / ۱۸۴۸ م به سلطنت ایران رسید و دولت این کشور از قویشدن بیش از حد ابراهیم خان نگران شد و قدرت او را در محدودۀ جام و باخرز محدود کرد (یزدانی، ۱۳۹۰، ج ۲: ۵۲۱). تاریخ درگذشت او دهۀ ۱۲۵۰ ق / ۱۸۵۰ م برآورد شده است و کریمداد خان هزاره پس از او بیگلربیگی هزاره شد (بیات، ۱۳۷۰: ۱۶).
منابع: اخلاقی، محمداسحاق. (۱۳۸۰). هزاره در جریان تاریخ. جلد ۱. قم: شرایع؛ افشار یزدی، محمود. (۱۳۶۰). افغاننامه. جلد ۲. تهران: موقوفات دکتر محمود افشار یزدی؛ آیتی، عبدالقیوم. (۱۳۹۰). تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان. قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی؛ بیات، کاوه. (۱۳۷۰). صولتالسلطنۀ هزاره و شورش خراسان در زمستان ۱۳۲۰ شمسی. تهران: بینش با همکاری انتشارات پروین؛ دلجو، عباس. (۱۳۹۲). تاریخ باستانی هزارهها. کابل: امیری؛ کاتب، فیضمحمد. (۱۳۹۳). سراجالتواریخ. جلد ۱. تهران: عرفان؛ میرنیا، سید علی. (۱۳۶۹). ایلها و طایفههای عشایری خراسان. مشهد: نسل دانش؛ یزدانی، حسینعلی. (۱۳۹۰). پژوهشی در تاریخ هزارهها. جلد ۱ و ۲ در یک مجلد. چاپ چهارم. تهران: عرفان.