اشاره:بصیراحمد حسینزاده در سال ۱۳۵۱ خورشیدی در شهر هرات، مرکز ولایت هرات به دنیا آمده است. او در سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجرت کرد. حسینزاده فعالیت روزنامهنگاری خود را به شکل حرفهای از سال 1373 با روزنامۀ طوس مشهد آغاز کرد و در حال حاضر به عنوان تهیهکننده و گوینده با رادیو دری، رادیویِ برونمرزی جمهوری اسلامی ایران همکاری دارد. |
راهی که باید رفت
که عشق آسان نمود اول ولی…
دانشنامهنویسی در جهان از قدمت بسیاری برخوردارست و میراثدار این فرهنگ در جهان، تمدن یونان بوده است، هرچند که دانشنامهنویسی از آن دوران تا به امروز تکامل بسیاری یافته است و امروزه جایگاه ویژهای دارد.
دانشنامهنویسی در جهان اسلام هم پیشینۀ طولانی دارد و آن گونه که در بیشتر منابع آمده است، کتاب احصاءالعلوم اثر ابونصر فارابی و دانشنامۀ علائی نوشتۀ ابوعلی سینا، از دانشنامههای نخستین دنیای اسلام است.
در ایران معاصر نیز نخستین دانشنامه به سبک نوین را غلامحسین مصاحب تألیف کرد و جلد اول آن در ۱۳۴۵ خورشیدی به پایان رسید. این دائرةالمعارف در سه جلد به کارش خاتمه داد. مصاحب بعد از تجربههای فروان به این نتیجه رسید که نسل جوان برای دانشنامهنویسی باید به صحنه بیاید و این گونه بود که چهرههای تازه در این عرصه رشد کردند.
و اما دانشنامهنویسی در افغانستان معاصر همزمان با ایران آغاز شد و مهمترین اثری که در حوزۀ دانشنامهنویسی منتشر شد، دائرةالمعارف آریانا بود که ۶ جلد داشت و تألیف آن از سال 1328 خورشیدی آغاز شد و دو دهه انتشار آن طول کشید.
بعد از انتشار دائرةالمعارف آریانا، آثار پراکندۀ دیگری هم در این حوزه منتشر شد که به سختی میتوان نام دانشنامه را بر آنها گذاشت.
البته در طول چهار دهۀ اخیر و بعد از مهاجرت افغانستانیها به ایران، در این زمینه آثار پراکندهای را مراکز و شخصیتهای فرهنگی ایرانی با همکاری برخی نویسندگان افغانستان منتشر کردند که میتوان به مهمترین آن، دانشنامۀ ادب فارسی در افغانستان به سرپرستی حسن انوشه و همچنین دانشنامۀ شخصیتهای معاصر افغانستان زیر نظر محمدصادق خرازی اشاره کرد.
و اما مهمترین کاری که در سالهای اخیر در حوزۀ دانشنامهنگاری انجام شد، دانشنامۀ هزاره است که این کارِ مستقل را برخی از نویسندگان افغانستانی که اکثریت آنها در ایران ساکن هستند، تألیف کردهاند. من به خاطر ارتباط با برخی از مدیران و نویسندگان دانشنامۀ هزاره از ابتدا در جریانِ کار آن بودم.
اهالی دانشنامۀ هزاره با امکانات اندک کار را آغاز کردند. بسیاری از نویسندگان آن نیز با نگارش مدخلهای دانشنامه که شیوه و سبک خاصی دارد، آشنایی زیادی نداشتند؛ ولی به تدریج به معیارهای لازم دست یافتند و بعد از چند سال تلاش و کوشش موفق شدند که نخستین جلد دانشنامۀ هزاره را منتشر کنند.
دانشنامۀ هزاره با نویسندگانی آغاز شد که بسیاری از آنان در حوزههای مختلف فرهنگی و ادبی صاحب نام بودند؛ ولی دانشنامهنگاری نخستین تجربۀ آنها بود و این چنین بود که همپا با انتشار نخستین جلد دانشنامۀ هزاره، نویسندگان آن نیز رشد کردند و هرکدام از این چهرهها میتوانند در تاریخ دانشنامهنگاری افغانستان مفید واقع شوند.
و اما موضوع مهم دیگری که دربارۀ دانشنامۀ هزاره میتوان مطرح کرد؛ این که انتشار نخستین جلد دانشنامه با واکنشهای بسیار زیادی در جامعۀ افغانستان و بخصوص در میان هزارهها مواجه شد و این نشان از اهمیت کار اهالی دانشنامه داشت، هرچند که اکثریت واکنشها به انتشار دانشنامۀ هزاره در ابتدا منفی بود.
منتقدین دانشنامه را میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ گروهی با نگاهی موشکافانه و البته از سر درد به نقد آن پرداختند و ایرادهایی بر آن وارد کردند، نقاط قوت و ضعف آن را بدون هیچگونه حب و بغضی یادآور شدند. اما گروهی نیز بودند که بدون هیچگونه استدلال علمی و بدون آن که اصول و منطق دانشنامهنویسی را در نظر بگیرند به تخریب دانشنامه پرداختند و بیشتر از منظر حزبی و سیاسی نگریستند و انتظار داشتند که دانشنامه نیز همچون ستایشنامههای حزبی عمل میکرد.
بعد از انتشار جلد نخست دانشنامه فضا بر مدیران و نویسندگان آن چنان تیره و تار شد که مجبور شدند دوباره آن را در قالب ویراست جدید منتشر کنند.
فضای تخریب چنان گریبانگیر اهالی دانشنامه شد که تا هنوز آنها را رها نکرده است و به نظر میرسد که ادامۀ حرکت این کار را نیز کند کرده باشد.
اینک که جلد نخست دانشنامۀ هزاره با ویراست جدید منتشر شده است و با اندوختهها و تجربههایی که مدیران و نویسندگان این اثر فاخر کسب کردهاند میتوانند جلدهای بعدی آن را بهتر از جلد اول منتشر کنند و این البته حمایتِ همهجانبۀ اهالی درم و قلم را میطلبد.
امید که این کار در روزگاری نهچندان دور به سرانجام برسد.
بصیراحمد حسینزاده، 11 سرطان 1401