پایتخت، مرکز غرجستان تاریخی
مؤلف: آمنه اخلاقی و عبدالحکیم کاظمی (محمدی)
جلد اول، ویراست دوم
آبشین (اَفْشِین، اَوْبشِین، بشین، پشین) یکی از دو شهر مهم غرجستان کهن بوده است. این شهر در شرق غرجستان قرار داشته و در متون قدیم از آن یاد شده است (اصطخری، ۱۳۴۰: ۲۱۴؛ مقدسی، بیتا: ۳۰۹). البته نام آن در منابع مختلف تاریخی و جغرافیایی به شکلهای متفاوتی آمده است: بشین، نشین، پشین، ابشین، اپشین و افشین. این تنوع به دلیل تصحیف یا بدون نقطه بودن حروف در رسمالخط قدیم و نیز تسلط زبان عربی بر نوشتار بوده است.
جابهجایی نقطهها و جایگزینی حروف ناموجود در زبان عربی، از جمله جایگزینی «پ» با «ب» یا «ف»، چنین تنوعی را سبب شده است (کیانی، ۱۳۹۳، ج ۱: ۵۶۷ و ۵۹۵؛ نایل، ۱۳۸۱: ۴۶ و ۴۷). علاوه بر این نامهایِ معروف، موسی خورنی مورخ ارمنی قرن پنجم میلادی، از افشین غرجستان با نام «بژین» یاد کرده و آن را در محدودۀ خراسان دانسته است. تغییر «پشین» به «بژین» در جغرافیای موسی خورنی، شاید به خاطر دخالت لهجۀ زبان مقصد باشد (مارکوارت، ۱۳۷۳: ۱۵۹).
آبشین شهری کوهستانی بوده است. به دلیل برخورداری از منابع آبی مرغاب و مرورود، باغهای فراوان داشته و محصولات زراعی و غلۀ فراوانی از آن به دست میآمده است. محصول اصلی آن برنج بوده که به شهرهای مجاور از جمله بلخ نیز صادر میشده است. معیشت مردم آبشین متکی به زراعت و مالداری بوده است. این شهر کاروانسراها و قریههای آبادی نیز داشته است (مقدسی، بیتا: ۳۰۹؛ اصطخری، ۱۳۴۰: ۲۱۴؛ حدودالعالم من المشرق الیالمغرب، ۱۳۶۲: ۴۴ و ۹۳).
در برخی منابع آمده است که مردم آبشین هزاره بودهاند (کیانی، ۱۳۹۳، ج ۱: ۵۹۵). فرهنگ آنان، فرهنگ هزارگیِ آمیخته با تمدنهای بزرگ روزگار خود بوده است (جاغوری، بیتا: ۹۳). این شهر مرکز غرجستان و محل شاران آن بوده است (جوزجانی، ۱۳۴۲: ۳۵۴؛ حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ۱۳۶۲: ۳۰ و ۹۳)؛ هرچند شاران در خود آبشین اقامت نداشتهاند و اقامتگاه آنها در قریهای موسوم به بلیکان بوده است (ادریسی، ۱۴۰۹، ج ۱: ۴۸۰). ابونصر محمد بن اسد از شاران معروف این منطقه است که وی را مردی اهل کتاب، علم، ادب و فضل خواندهاند (عتبی، ۱۴۲۴: ۳۳۴).
زمانی که محمود غزنوی سلطان غزنه شد، در (۹۹۸ م/ ۴۰۱ ق) حاکمیت محلی غرجستان را از شار ابونصر و پسرش شارمحمد گرفت و از آن پس آبشین تحت ادارۀ حکومت مرکزی غزنویان درآمد (عتبی، ۱۴۲۴: ۳۳۴؛ ابن اثیر، ۱۳۸۵، ج ۹: ۱۴۷). پس از غزنویان، غوریان (قرون ۱۰ و ۱۱ م) بر این شهر حاکم شدند و شار ابراهیم ضمن وصلت با غوریان، از آنان اطاعت کرد (جوزجانی، ۱۳۶۳، ج ۱: ۳۴۹).
مردم آن سامان انعطافپذیر و نرمخوی توصیف شدهاند (حدود العالم، ۱۴۲۴: ۱۱۷). ازاینرو، آزادی مذهبی در میانشان جاری بوده است. لذا مردم غرجستان مذهبی متفاوت از عامه داشتهاند (مقدسی، بیتا: ۳۲۳). به همین دلیل در عصر سامانیان آنان به اتهام گرایش به اسماعیلیه سرکوب شدهاند (طوسی، ۱۳۷۸: ۲۹۷). از قرن چهار قمری به بعد، کرامیان نیز در آنجا پیروانی برای خود یافته و مدرسهای در آنجا داشتهاند. در قرن ششم، شاهان غوری با این که برخی به کرامیان تمایل داشتند و سپس از آن عدول کردند، مانع تداوم کرامیه در غرجستان نشدند (جوزجانی، ۱۳۶۳، ج ۱: ۳۶۲ به بعد) احتمالاً گرایش صلحجویانه و صوفیانۀ کرامیان باعث نفوذ در بشین غرجستان شده باشد.
غالب منابع معاصر، موقعیت کنونی آبشین را در غرب دایزنگی دانستهاند و آن را یکهاُولَنگ کنونی میدانند (دلجو، ۱۳۹۲: ۲۰۶ تا ۲۰۸؛ جاغوری، بیتا: ۱۰۹؛ نایل، ۱۳۸۱: ۴۶). مطابق آنچه حدودالعالم توضیح داده است، بعید نیست یکهاولنگ فعلی، همان بشین تاریخی باشد (حدود العالم، ۱۴۲۴: ۵۸). مقدسی در قرن چهارم اظهار داشته است که ابشین نام دو منطقه است: یکی مرکز شاران غرجستان و دیگری شهری در غزنین است (مقدسی، بیتا: ۲۶) و چون منطقۀ یاد شده در غزنی به نام پشین خوانده میشود، بعید نیست که تلفظ درست آن همان پشین باشد.
منابع: ابن اثیر، عزالدین. (۱۳۸۵ ش /۱۹۶۵ م). الکامل. بیروت: دارالصادر؛ ادریسی، محمد بن محمد، (۱۴۰۹). نزهة المشتاق في إختراق الآفاق. چاپ اول. بیروت: عالمالکتب؛ اصطخری، ابواسحاق ابراهیم. (۱۳۴۰). مسالک و ممالک. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب؛ جاغوری، حیدرعلی. (بیتا). هزارهها و هزارهجات باستان در آیینه تاریخ. بیجا: بینا؛ جوزجانی، منهاجالدین سراج. (۱۳۴۲). طبقات ناصری. جلد 1. به تصحیح عبدالحی حبیبی. کابل: انجمن تاریخ افغانستان؛ جوزجانی، منهاجالدین سراج. (۱۳۶۳). طبقات ناصری. تصحیح: عبدالحی حبیبی. چاپ اول. تهران: دنیای کتاب؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب، (۱۴۲۴). تصحیح: هادی یوسف. چاپ اول. قاهره: دارالثقافیة للنشر؛ حدود العاالم من المشرق الی المغرب. (۱۳۶۲). نویسنده ناشناس. به کوشش منوچهر ستوده. تهران: کتابخانۀ طهوری؛ دلجو، عباس. (۱۳۹۲). تاریخ باستانی هزارهها. کابل: امیری؛ عتبی، محمدبن عبدالجبار. (۱۴۲۴). الیمینی. تصحیح: ذوالنون الثامری، بیروت: دارالطلیعه؛ کیانی، محمدفاضل. (۱۳۹۳). «جغرافیای تاریخی سرزمین غزنی باستان». در غزنی، بستر تمدن شرق اسلامی (مجموعه مقالات). جلد 1. تهران: عرفان؛ مارکوارت، جوزف. (۱۳۷۳). ایرانشهر براساس جغرافیای موسی خورنی. ترجمه: مریم میراحمدی. تهران: اطلاعات؛ مقدسی کرمی، محمدبن احمد. (بیتا). أحسن التقاسيم فی معرفة الأقالیم. چاپ دوم. بیروت: دارالصادر؛ نایل، حسین. (۱۳۸۱). ساختار طبیعی هزارهجات. قم: سلسال.