منطقه و ساحهای تاریخی در ولایت بلخ
مؤلف: صدیقه هاشمی
جلد اول، ویراست دوم
آقکپرک در فاصلۀ ۱۳ کیلومتری جنوبغرب ولسوالی کشنده بلخ، به عنوان علاقهداری، قریه و قلعه ثبت شده است و یکی از شهرهای ولسوالی کِشَنده در ولایت بلخ است. آقکپرک «آقکُپرُک» واژهای اوزبیکی و به معنای «پل سفید» است. در سال ۱۳۴۰ ش این محل جزء علاقهداری بُویْنَهقَرَه و قبل از آن، خود مرکز علاقهداری بوده است (گروتسباخ، ۱۳۶۸: ۱۳۱). قلعۀ آقکپرک نیز در همین ناحیه واقع شده است (قاموس جغرافیایی، ۱۳۳۵، ج ۱: ۲۵). جادهای که ولایت بامیان را به شمال کشور وصل میکند، از این ناحیه میگذرد. همچنین رودهای یکهاُولَنگ و بلخاب نیز از آن عبور میکنند.
اهمیت این منطقه، در قدمت تاریخی و ارزش باستانشناسانۀ آن است. لوئیس دوپری، پژوهشگر و باستانشناس امریکایی در نتیجۀ حفریات سال ۱۳۴۳ ش / ۱۹۶۴ م خود در این ناحیه، آثاری از قبیل آینۀ برنجی، انگشتر و دستبند، اسلحه، نگین لاجوردین، انگشتر و غیره کشف کرد که گفته میشود متعلّق به دورۀ جدید حجر، از ۹۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد است. دکتر لوئیس دوپری معتقد است که نظیر چنین آثاری از آسیای مرکزی و هندوستان به دست نیامده است (غبار، ۱۳۹۰، ج ۱: ۸۴). دربارۀ موجودیت فرهنگ پارینهسنگی قدیم در منطقۀ آقکپرک، آ. پ. درویانکو و لوزون بر این عقیدهاند که محلهای یک و دو آقکپرک افغانستان برای شناخت ویژگیهای پارینهسنگی قدیم این بخش از آسیای مرکزی خیلی کمک میکند. وارویک بال، در کتاب فهرست پایگاههای باستانشناسی افغانستان چهار سایت باستانشناسی را در این منطقه معرفی میکند که در نزدیکی شمال روستای آقکپرک در تپههای واقع در ۷۷ کیلومتری جنوب شهر مزارشریف واقع شدهاند و عبارتاند از: آقکپرک ۱ یا غارِ اسب، پناهگاهی صخرهای است از دوران کوشانیان _ ساسانیان که شامل پارهای آثار فرسکو بودایی و معماری ساده است. آقکپرک ۲ یا غارِمار، پناهگاه صخرهای دیگری است که شاید نسبت به سه ناحیۀ دیگر دادههای بیشتری ارائه کرده است و آثاری از تمام دورهها، به استثنای دوران کوشانیان _ ساسانیان به دست داده است. و تقریباً ۱۰ درصد از ساحۀ مسکونی انسانهای آن زمان کاوش شده است (دلجو، ۱۳۹۲: ۷۷ و ۷۸). آثار به دستآمده از غار مار و غار اسب نشان میدهد که ساکنان آن، گوسفند وحشی، غزال، روباه و پرندگان را شکار میکردهاند و غذایشان از راه شکار به دست میآمده است. آقکپرک ۳ یک سایت روباز (بیسقف) در تراس رودخانه است که شامل دو دوره، هر دو متعلق به عصر فراپارینهسنگی میشود. لوئیس دوپری، در سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۳ ش به کاوش و بررسی این سایتها پرداخت (همان). ابزار به دستآمده از این سه سایت باستانشناسی، مربوط به دورههای سلومرین، اورین و مگدالین یعنی عهد کهن سنگی اخیر و میانه است (سایت سلام فرهنگی تولنه، ۱۳۹۷). در سال ۱۳۴۹ ش / ۱۹۷۰ م مک برنی در کاوشهای خود در آقکپرک ۴ نزدیک روستای آقکپرک به این نتیجه رسید که آثار به دست آمده، از نوع صنعت «موستریَن میانی» است که با یافتههای دوپری تفاوت داشت. یافتههای باستانشناسی از این سایتها شامل سازههای فراوان و پیشرفته از ابزارهای سنگی همچون بقایای گوسفند و بز اهلی شده، قطعاتی از مس چکشخورده متعلق به عصر نوسنگی، شیشهجات، سفالینه و جواهرات ساده است. نظر کارشناسان این است که این منطقه از دیرباز محل سکونت اقوام ترک بوده است و به همین دلیل هم نامهای ترکی خود را حفظ کرده است (دلجو، ۱۳۹۲: ۷۷ و ۷۸).
در برخی رخدادهای تاریخی میتوان نام آقکپرک را یافت. در آغاز ناآرامیهای بلخاب در سال ۱۳۵۸ ش و رویارویی با حکومت وقت، مردم پس از بستن راههای اصلی بلخاب، به پنج گروه سازماندهی شدند و نبرد را در چهار ولایت گسترش دادند. از آن میان یک گروه به منطقۀ آقکپرک و دیگر مناطق ولایت بلخ سرازیر شدند و این مناطق را از تسلط مأموران حکومتی آزاد کردند (فهیمی، ۱۳۷۵: ۱۶).
منابع: دلجو، عباس. (۱۳۹۲). تاریخ باستانی هزارهها. کابل: امیری؛ سایت سلام فرهنگی تولنه. (۱۳۹۷). «باستانشناسی _ عصر سنگ افغانستان». بازیابی ۱۷ حمل ۱۳۹۷.www.salaamtolana.org؛ غبار، میر غلاممحمد (۱۳۹۰). افغانستان در مسیر تاریخ. جلد ۱. تهران: عرفان؛ فهیمی، عبدالرحیم. (۱۳۷۵). در پگاه بلخاب. تهران: حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ قاموس جغرافیایی افغانستان. (۱۳۳۵). جلد اول. کابل: انجمن آریانا دائرةالمعارف گروتسباخ، اروین. (۱۳۶۸). جغرافیای شهری در افغانستان. ترجمۀ محسن محسنیان. مشهد: آستان قدس رضوی.