فرمانده جهادی
مؤلف: حسین رهیاب (بلخی)
جلد اول، ویراست دوم
ابوشریف، فرزند سلطان، در سال ۱۳۴۴ ش / ۱۹۶۵ م در قریۀ نائبسالار ولسوالی چهارکِنت ولایت بلخ متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه سپری کرد. او در سال ۱۳۶۰ ش برای فراگیری علوم دینی به مدرسۀ نانوایی چهارکنت رفت. ابوشریف در همان سال تحت تأثیر افکار عبدالعلی مزاری به سازمان نصر افغانستان پیوست.
بر اساس نوشتۀ ابوشریف در کتاب خاطراتش، او در اوایل دهۀ شصت شمسی در برخی از نبردهای چریکی در مقابل نیروهای دولتی و برخی از احزاب رقیب محلی حضور داشته است (ابوشریف، ۱۳۸۰: ۱۹). در سال ۱۳۶۳ ش او در سفری محمد محقق را تا بلخاب همراهی کرد و در بازگشت از بلخاب به عنوان مسئول نظامی سازمان نصر در منطقۀ عبدالگان ولایت بلخ تعیین شد (همان: ۲۵).
مأموریت ابوشریف در عبدالگان تا سال ۱۳۶۷ ش ادامه داشت (همان: ۲۷). بعد از تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان در سال ۱۳۶۸ ش، حوزۀ شمال حزب وحدت او را به عنوان مسئول نظامی چهارکنت تعیین کرد. در این دوره او در چندین عملیات نظامی علیه نیروهای دولت در تنگۀ تاشقرغان و مناطق اطراف مشارکت کرد. در جریان سقوط مزارشریف در آخرین روزهای حکومت نجیبالله در سال ۱۳۷۱ ش او هدایت بخشی از نیروهای حزب وحدت را برای ورود به آن شهر به عهده داشت.
ابوشریف با مسئولان سیاسی و نظامی شمال حزب وحدت دچار اختلاف شد و در تابستان ۱۳۷۱ ش مزارشریف را به مقصد کابل ترک کرد (همان، ۴۷). با تأسیس غُند ۱۵۰ فرقۀ ۹۷ حزب وحدت، ابوشریف مسئولیت آن را بر عهده گرفت. او در برخی از جنگهای داخلی بین احزاب جهادی از جمله حملۀ شورای نظار و متحدان آن به محلۀ افشار و ساختمان «انستیتوت علوم اجتماعی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان» و بیرون راندن نیروهای متخاصم از منطقۀ دارالامان شرکت کرد.
ابوشریف در سال ۱۳۷۲ ش به مزارشریف بازگشت و مسئولیت غند ۲۰۵ (گارد) و معاونت نظامی حزب وحدت را در ولایت بلخ به عهده گرفت. او برای بیرون راندن نیروهای شورای نظار از ولایت بلخ با جنبش ملی اسلامی شمال همکاری کرد. ابوشریف بعد از سقوط مرکزیت حزب وحدت در کابل در سال ۱۳۷۳ ش غند گارد ولایت بلخ را به لوای ۵۴۲ ارتقا داد و تغییر نام داد. او در اوایل سال ۱۳۷۴ ش با گروهی از نیروهایش برای بازپسگیری شهر بامیان از نیروهای شورای نظار عازم یکهاُولَنگ شد. ابوشریف بعد از تسخیر بامیان و مناطق اطراف و تحکیم موقعیت حزب وحدت، در اواخر سال ۱۳۷۴ ش به مزارشریف برگشت (ابوشریف، ۱۳۷۵: ۷). او در زمان حملۀ اول طالبان به مزار شریف در سال ۱۳۷۶ ش مجبور به عقبنشینی به مناطق اطراف شهر شد. بعد از خیزشِ مردم علیه طالبان و شکست آنها، ابوشریف مسئولیت تخلیه ولایت بغلان از طالبان را به عهده گرفت (صفرزاده، ۱۳۸۰: ۱۰۸). پس از سقوط کابل و انتقال پایتخت دولت برهانالدین ربانی به مزارشریف در سال ۱۳۷۶ ش او به عنوان قومندان اپراتیفی وزارت داخلۀ دولت اسلامی افغانستان تعیین شد (ابوشریف، ۱۳۸۰: ۹۹). او در حملۀ دوم طالبان به مزارشریف در سال ۱۳۷۶ ش در سازماندهی دفاعی شهر نقش داشت. در سال ۱۳۷۷ ش ابوشریف به عنوان فرمانده نیروهای حزب وحدت اسلامی برای جنگ با طالبان به ولایت فاریاب رفت و با شکست و از دست دادن نیروهایش به چهارکنت عقبنشینی کرد. پس از سقوط ولایات شمال، او به بامیان رفت و از آنجا با خانوادهاش به مشهد کوچید (همان: ۱۰۵). او بعد از سقوط حکومت طالبان به کشور بازگشت و از سال ۱۳۸۰ ش تا سال ۱۳۸۶ ش به عنوان مسئول سیاسی شمال حزب وحدت اسلامی افغانستان انجام وظیفه کرد.
ابوشریف در سال ۱۳۸۶ ش به حیث ولسوال «زارین» (مشهور به «زاری») ولایت بلخ منصوب شد. در سال ۱۳۸۹ ش از مسئولیت ولسوالی زاری استعفا داد و در انتخابات وُلُسیجرگه نامزد نمایندگی مردم ولایت بلخ شد؛ اما موفق به کسب رأی نشد. در حوت سال ۱۳۸۹ ش او به عنوان معاون امور اطرافی قومندانی زون ۱۰۱ آسمایی کابل مقرر شد. ابوشریف فعلاً (۱۳۹۶ ش) در کابل زندگی میکند و با رتبۀ جنرالی به وظیفۀ اخیر خود اشتغال دارد (ابوشریف، ۱۳۹۶).
منابع: ابوشریف، سلمان. (۱۳۷۵). «مصاحبه با دگر جنرال ابوشریف». در هفتهنامۀ وحدت. سال هفتم. شمارۀ مسلسل ۱۹۳. صص ۱ و ۷؛ ابوشریف، سلمان. (۱۳۸۰). از کوه تا به کوه (خاطرات سیاسی، نظامی بیست ساله). قم: بینا؛ ابوشریف، سلمان. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی حسین رهیاب با ابوشریف سلمان. ۹ اسد ۱۳۹۶؛ صفرزاده، محمدحسین. (۱۳۸۰). سالهای جهاد در افغانستان. جلد ۲. قم: مؤلف.