کتاب، داستان بلند
مؤلف: حسین رهیاب (بلخی)
جلد اول، ویراست دوم
از یاد رفتن داستان بلندی از محمدحسین محمدی است که انتشارات چشمه در سال ۱۳۸۶ ش در تهران منتشر کرده است، در ۹۰ صفحۀ رقعی با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه. از یاد رفتن داستان یک روزِ زندگی مردی به نام سید میرکشاه آغا با همسر و دخترش است که بعد از پیروزی گروههای جهادی از ایران به مزارشریف بازگشته است و با آمدن طالبان به منطقه، گرفتار مشکلات زیادی شده است. داستان ۱۱ بخش دارد که همه دارای عنوانهای زمانی است. از «پانزده کم هفت بجه صبح» شروع میشود و با «بیست و پنج کم هشت بجه» به پایان میرسد (محمدی، ۱۳۸۶).
نویسنده وضعیت فکری و روحی شخصیت داستان در یک روز زندگی او را شرح میدهد، در حالی که او به شدت احساس تنهایی یا «از یاد رفتن» میکند (همان). داستان از یاد رفتن در واقع بیانگر زندگی مردمی است که از یاد رفته و کاملاً فراموش شدهاند. نویسنده به خوبی توانسته است با وجود بسته بودن صحنه، روح زندگی مردم افغانستان را نشان بدهد؛ مردمی که فعالیتی برای حل مشکلات خود ندارند، خود و داشتههای خود را پنهان کرده و به رادیو گوش میچسپانند تا از بیرون خبری شود (محمدی، ۱۳۸۸).
وقایع این داستان از روزی آغاز میشود که شب آن مصادف با ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ م و انفجار برجهای دوگانۀ نیویورک است. به همین دلیل در این داستان زمان اهمیت دارد و نویسنده با استفاده از آن تلاش کرده است این اهمیت و ارزش زمان را نشان بدهد. این رمان در سال ۱۳۸۸ ش برندۀ جایزۀ منتقدین ایران شده است (همان).
محمدحسین محمدی متولد سال ۱۳۵۴ ش در مزارشریف است. او ماستری علوم ارتباطات دارد و چند مجموعه داستان کوتاه و چند رمان از او منتشر شده است.
منابع: محمدی، سید رضا. (۱۳۸۸). «نگاهی به “از یاد رفتن” آخرین رمان حسین محمدی». سایت بی بی سی. بازیابی ۲۵ حوت ۱۳۹۶. www.bbc.com؛محمدی، محمدحسین. (۱۳۸۶). از یاد رفتن. تهران: چشمه.