عالم دینی و فعال سیاسی و نظامی
مؤلف: صدیقه هاشمی
جلد اول، ویراست دوم
حسینداد امینی اشترلی فرزند صفدر آخوند در سال ۱۳۲۵ ش / ۱۹۴۷ م در قریۀ میانه ولسوالی اَشتَرلَی ولایت دایکندی به دنیا آمد. او از طایفۀ خُوشک بود. پدرش عالم و مورد احترام مردم بود و نزاعها و دعاوی محلی را حلوفصل میکرد. امینی درسهای مقدماتی را نزد استادانی همچون غلامعلی موحدی اشترلی و محمدجان احسانی تلخک و نطاق اخضرات آموخت. در سال ۱۳۵۰ ش به عراق سفر کرد و وارد حوزۀ علمیۀ نجف شد (حسنزاده، ۱۳۹۰: ۲۸۳ و ۲۸۴؛ امینی، ۱۳۹۸؛ ۸) و فردی با استعداد شناخته شد (حلیمی، ۱۳۸۹).
امینی در مدت شش سال اقامت در نجف، سطوح عالی حوزه را به پایان رساند و در درس استادانی چون آیتالله محمداسحاق فیاض و آیتالله خویی شرکت کرد و به فراگیری فقه و اصول، فلسفه و تفسیر مشغول شد. او همچنین به تدریس ادبیات عرب، منطق و فقه پرداخت (امینی، ۱۳۹۸: ۱۲). با اخراج اجباری طلاب از عراق، به ایران رد مرز شد. او از ایران به سوریه رفت و در اوایل سال ۱۳۵۶ ش سوریه را ترک کرد و به افغانستان بازگشت (حسنزاده، ۱۳۹۰: ۲۸۳ و ۲۸۴).
پس از مراجعت به کشور، در همان سالهای اولیه با کمک غلامعلی موحدی، مدرسۀ علوم دینی «المنتظر» را در میانه اشترلی بنا کرد. این مدرسه به مساحت ۶۰۰ متر مربع در ملک شخصی او احداث شد. امینی در طول سه دهه فعالیت، طلاب زیادی را آموزش داد که برخی از آنان موقعیتهای بالایی یافتند. علاوه بر آن، در تأسیس مدرسۀ علوم دینی «المهدی» شیخمیران نیز سهم گرفت (امینی، ۱۳۹۸: ۱۴).
امینی با وقوع کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ ش آموزش علوم دینی را رهاکرد و به مخالفان حکومت پیوست. او و همکارانش در سازماندهی مخالفتهای ضددولتی در بسیاری از ولسوالیهای هزارهجات از جمله در دایکندی (۱۸ حمل ۱۳۵۸ ش)، لعل و سرجنگل (۷ ثور ۱۳۵۸ ش)، پنجاب (۱۲ ثور ۱۳۵۸ ش) و بهسود (۱۲ جوزای ۱۳۵۸ ش) نقش داشت (همان: ۴۹ تا ۵۲). پس از آن در سال ۱۳۵۸ ش به عنوان نمایندۀ اشترلی، به همراه دیگر نمایندگان گروههای مخالف در مناطق هزارهنشین، در جلساتی که در ولسوالی ورس تشکیل شد، شرکت کرد و به عنوان رئیس حوزۀ اشترلی معرفی شد. این جلسات، به منظور تصمیمگیری دربارۀ مکانیزمی برای ادامۀ جنگ علیه دولت چپ شکل گرفت و به تشکیل شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان منجر شد (عارف، ۱۳۹۱: ۲۲۰ تا ۲۲۴).
او در سال ۱۳۶۶ ش با همکاری عوضعلی اخلاقی و جانعلی رضایی، سرک اشترلی _ بغلکندو را احداث و تکمیل کرد (امینی، ۱۳۹۸: ۱۶۴ و ۱۶۵). امینی در تأسیس چهار گروه شورای انقلابی اتفاق اسلامی، پاسداران جهاد اسلامی افغانستان، وحدت اسلامی افغانستان و وحدت ملی اسلامی افغانستان نقش داشت. او از اعضای برجستۀ پاسداران جهاد بود و مسئولیت اشترلی و دایکندی را به عهده داشت (همان: ۵۷). بعد از تشکیل حزب وحدت به عنوان رئیس کمیسیون قضای حزب در کابل و بامیان فعالیت کرد (همان). در سال ۱۳۷۲ ش از طرف حزب وحدت، عضو هیئت برای مذاکره با حکومت برهانالدین ربانی تعیین شد (همان: ۲۱۵).
او در حادثۀ افشار در ۲۲ دلو ۱۳۷۱ جزو کسانی بود که لحظات قبل از سقوط منطقه، دست به مقاومت زد (همان: ۸۵). امینی در دورۀ حکومت طالبان، ابتدا در برابر آنان مقاومت کرد (همان: ۱۴۸)؛ اما بعد از شکست نیروهای مخالف طالبان در اکثر ولایات کشور، از جمله بامیان (۱۳۷۷ ش) به همراه محمد اکبری مسیر مذاکره و صلح را در پیش گرفت. توجیه آنها حفظ هزارهجات و جلوگیری از رسیدن صدمۀ بیشتر به مردم، بهخصوص در دایکندی و ورس بود (صادقی شهرستانی، ۱۳۹۰).
امینی در سالهای آخر عمر بیمار بود و سرانجام براثر افزایش فشارخون و ناراحتیای که از ناحیۀ پا داشت، در ۳ میزان سال ۱۳۸۵ ش / ۲۵ سپتمبر ۲۰۰۶ م درگذشت و پیکرش در کنار زیارت سخی در کارتۀ سخی کابل به خاک سپرده شد (امینی، ۱۳۹۸: ۱۵).
منابع: امینی، محمد. (۱۳۹۸). در تکاپوی عدالت (سیری در اندیشه و نقش استاد امینی در جهاد و سه دهه تحولات افغانستان). چاپ اول. کابل: مطبعۀ اکبر؛ حلیمی، حسینداد. (۱۳۸۹). مصاحبۀ حضوری محمد امینی با حسین داد حلیمی. قم. ۲۰ سنبله ۱۳۸۹؛ حسنزاده، غ. علی. (۱۳۹۰). آشنایی با حوزههای علمیۀ شیعیان افغانستان. قم: نینوا؛ عارف، سید محمدامین. (۱۳۹۱) هزارهجات قلب افغانستان. چاپ دوم. کابل: سعید؛ صادقی شهرستانی، سرور. (۱۳۹۰). مصاحبۀ حضوری محمد امینی با صادقی شهرستانی. قم. ۱۵ اسد ۱۳۹۰.