پدر کلان مردم بهسود و ناهور
مؤلف: محمدحسین فیاض
جلد اول، ویراست دوم
در منابع تاریخی از مردی به نام «بابه بهسود» به دو صورت نام برده شدهاست. بر پایۀ روایت اول، کاظم یزدانی، مورخ و پژوهشگر هزاره بر اساس افسانههای به جا مانده، بابه بهسود را مرد قدرتمندی میداند که بر همۀ قبایل بهسودی حکومت میکردهاست. در آن زمان مردم بهسود از جلالآباد تا مناطق جِرغَی و بُرجگی را در اختیار داشتهاند. بابه بهسود، زمستان به جلالآباد و لغمان میرفته و تابستان به هزارهجات میآمده است.
قبر بابه بهسود در کابل در قلۀ کوه قُرُقْ/ قُوریغ وجود دارد. خوانین بهسود تا پیش از قتلعام امیر عبدالرحمان خان به زیارت آن قبر میرفتند (یزدانی، ۱۳۹۰: ۳۷۰). بنابر تحقیقات میدانیِ عزیزالله شفق، وجود بابه بهسود افسانهای بیش نیست؛ زیرا امروزه در کوه قوریغ هیچ کس جای قبرش را نمیداند و تنها گفته شده است که در کوه قوریغ هست. البته موسفیدان بهسود سخن یزدانی را تأیید کردهاند که پیش از جنگ عبدالرحمان با هزارهها، بزرگان و خوانین بهسود به زیارت قبر بابه بهسود در کوه قوریغ میرفتهاند. از سویی، شاخهای به نام بهسود در مغولستان و قزاقستان هم وجود دارد و این، نشان میدهد که در افغانستان بهسود نام طایفه باشد تا فرد خاص (شفق، ۱۳۹۸).
بر پایۀ روایت دوم که بیشتر منابع بدان اشاره کردهاند، بابه بهسود به عنوان یک سردار هزاره واقعیت تاریخی دارد. مسکن اصلی بابه بهسود و هزارههای تحت فرمانش چهاردهی کابل بودهاست و مناطق وردک و بهسود کنونی ایلاق تابستانی، و منطقۀ بهسودِ جلالآباد ایلاق زمستانیشان را تشکیل میداده است. اکنون دو جوی به نامهای جوی بهسود و جوی خینگوک (خان گوگ) در چهاردهی کابل موجود است که زمینهای بهسودیها را آبیاری میکردهاست (دلجو، ۱۳۹۸).
مردمان حصۀ اول و مرکز بهسود و بخشی از ولسوالی ناهور مانند خوات، جِرغی و بُرجگی از نسل بابه بهسود هستند. نسل او از طریق فرزندانش فاضل بیگ، مراد بیگ، دولتپای، دامرده و نوههایش، ایسمتمور، درویشعلی، قبتسو، زردک و خَواتی ادامه یافتهاست (یزدانی، ۱۳۹۰: ۳۸۷). اکنون (۱۳۹۸ ش) نیز قلعۀ فاضل بیگ، یکی از فرزندان بابهبهسود در کابل وجود دارد (همان: ۳۷۰).
بنابر دیدگاه محمدعیسی غرجستانی، مورخ و پژوهشگر هزاره، بخشهای مهم ولسوالی ناهور و بهسود از شاخههای دایدهقان هستند (غرجستانی، ۱۹۸۹: ۳۷). اما مشخص نیست که آتهولی، نام و یا لقب کدام یک از فرزندان یا نوههای بابهبهسود بوده است. البته سردستۀ هریک از شاخهها به نامهای بابه، آته و تاته یاد شدهاست. از این رو در شاخههای دایدهقان به چندین «بابه» مانند: بربیه (یربابه)، بابه اُولمه، بابه پیرسی، بابکه، بابه زردک، بابهولی و بابه خاشه بر میخوریم (یزدانی، ۱۳۹۰: ۳۸۷ تا ۳۹۵).
«بابه زردک»، پدرکلان مردم جرغی و برجگی و خوات شمرده شدهاست که نسل او از طریق فرزندانش «بابه باتور» و «بابه ولی» تکثیر شدهاست. قبر بابه زردک در منطقۀ جسکه واقع است و مزار بابه ولی در روستای دهنرشقه و مزار بابه خاشَه در قریۀ گُرمَک و مزار بابه باتور در قریۀ سفیداب بُرجگی قرار دارد (همان: ۳۹۵). مزار یربیه (یربابه) پدر دولتقلی، در نردیک «قلعهنو» دهن تنور بهسود قرار دارد و مزار بابه اولمه در قریۀ «شهرک» حصۀ اول بهسود قرار دارد (همان: ۳۸۹).
البته قبر دیگری به نام «بابه ولی» در مارخانۀ بهسود کنار مدرسۀ سجادیه است. ظاهراً وی آدم معروف و بزرگی بوده است. گفتهمیشود اکثر مردم کوهبیرون و گوردم و غیره از نسل او است (یوسفی، ۱۳۹۸).
منابع: دلجو، عباس. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی اسدالله شفایی با عباس دلجو. ۱ عقرب ۱۳۹۸؛ شفق، عزیزالله. (۱۳۹۸). «یادداشتهای تحقیقات میدانی عزیزالله شفق». چاپ نشده. ارسالشده به دفتر دانشنامه. ۲۵ میزان ۱۳۹۸؛ غرجستانی، محمدعیسی. (۱۹۸۹). تاریخ هزارهها و هزارستان. کویته: شورای فرهنگی اسلامی افغانستان؛ یزدانی، حسینعلی (حاج کاظم). (۱۳۶۹). دفاع هزارهها از استقلال و تمامیت ارضی افغانستان. قم: صحافی احمد احسانی؛ یوسفی، علیظفر. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی محمدحسین فیاض با علیظفر یوسفی از پنجو. ۳۱ سنبله ۱۳۹۸.