منطقهای در ولسوالی سانچارک ولایت سرپل
حسین رهیاب (بلخی)
جلد اول، ویراست دوم
این منطقه در ارتفاعات تخته و در جنوب تَگَوْ دَهمَردَه ولسوالی سانْچارَک (جویبار) ولایت سرپل واقع شده است. تَگَوْ دهمرده، بزرگترین و طولانیترین تَگَوْ سانچارک است که از آبِ کلان در جنوبیترین نقطۀ ولسوالی سانچارک (جویبار) آغاز شده و در قریۀ سزای کلان در شمالیترین قسمت آن ولسوالی به پایان میرسد (میرحسینی، ۱۳۸۸، ج ۱: ۹۰ و ۹۱). این منطقه به طور تقریبی در طول جغرافیایی ۶۶۲۴۴۲ درجۀ شرقی و عرض جغرافیایی ۳۵۴۳۴۱ درجۀ شمالی است و ارتفاع آن از سطح دریا در حدود ۲۷۲۰متر است.
اطلاعات دقیقی از جمعیت آبِ کلان وجود ندارد. قبل از سال ۱۳۵۷ ش آبِ کلان به ۱۰ وند (۴ وند کبود اَو و ۶ وند بالا) تقسیم میشد (عیدمحمد، ۱۳۹۶). جمعیت فعلی (۱۳۹۶ ش) آبِ کلان را از حدود ۱۸۰۰ تا حدود ۲۵۰۰ خانوار تخمین زدهاند (صالحی، ۱۳۹۶؛ محمدی، عبدالحمید، ۱۳۹۶). ساکنان آبِ کلان از نظر قومی عمدتاً هزاره و تعدادی سادات هستند. از نظر طایفهای هزارههایی از طوایف دایزنگی، دایکندی، دایه، بهسودی، عَینَک، بَرات، بَک و… در این منطقه سکونت دارند (خلیلی، علیاحمد، ۱۳۹۶).
منطقۀ آبِ کلان در کوههای بین سانچارک و بلخاب و در مسیر راهی قرار دارد که مرکز ولایت سرپل را از طریق سانچارک به بلخاب وصل میکند. این منطقه از شمال با قریههای شَبوکَند و دهمرده، از غرب با کوه خواجه کوهصاف و اوقاف، از شرق با مناطق آبدره و باجگاه (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶) و از طرف جنوب و جنوب شرق با قلعۀ کابلیها و بلخاب ارتباط دارد (محمدی، غلامعلی، ۱۳۹۶).
دلیل نامگذاری آبِ کلان، داشتن آبِ کلان (زیاد) است. این آب از چشمههای متعددی تأمین میشود، از جمله چشمههای سوبتر، خوشدل، رضا، آخسو، کبوداَوْ، قشلاق کهنه، بالاسر قشلاق کهنه، اَوْ باریک، چُوقورَک، توپخانه و جانَکَی (میرحسینی، ۱۳۸۸، ج ۱: ۹۳؛ محمدی، عبدالحمید، ۱۳۹۶)، فیضآباد، قُورُق قاضی، گُمَوْ، شُتُرگردن، خمیگرد، چشمههای شهید و… که در مجموع، این چشمهها رودخانۀ آبِ کلان را تشکیل میدهند. رودخانه آبِ کلان به سمت کوهریخته، دهمرده و مسجدسبز سرازیر میشود و آن مناطق را آبیاری میکند (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶). آب آبشار مشهور و دیدنی درۀ انگشتشاه در انتهای قریۀ شبوکَند سانچارک نیز از کوههای منطقۀ آبِ کلان تأمین میشود (میرحسینی، ۱۳۸۸، ج ۱: ۱۰۸؛ حسنزاده، ۱۳۹۰: ۲۰۱)
آبِ کلان از لحاظ جغرافیایی ۱۸ قشلاق یا قریه دارد و به دو بخش پایین یا کبود اَوْ شامل ۸ قشلاق و بخش بالا شامل ۱۰ قشلاق تقسیم میشود. این قشلاقها به ترتیب جغرافیایی از پایین به بالا اینهایند: ۱. سوبتر؛ ۲. کوه ریخته؛ ۳. موشخانَک (بالا و پایین)، مردم این دو قشلاق اکثراً از طایفۀ دایزنگی هستند؛ ۴. خمیگرد، اکثر مردم این قشلاق از طایفۀ عینک هستند. عینکها از منطقۀ خِدِیر به آبِ کلان مهاجرت کردهاند؛ ۵. پشته، اکثر مردم این محله از طایفۀ برات و سید میرمی هستند. براتها از پسابند به آبِ کلان مهاجرت کردهاند؛ ۶. شهید؛ ۷. دشتمسجد؛ ۸. کجاَوْ؛ ۹. شترگردن، مردم آن اکثراً از طایفۀ «دایزنگی و بهسود» اند؛ ۱۰. قشلاقکهنه، بزرگترین قشلاق و شاید قدیمیترین قشلاق آبکلان است. اسم قدیم آن، قشلاق سوخته است (عیدمحمد، ۱۳۹۶). مردم قشلاقکهنه اکثراً بهسودیاند. قشلاق کهنه تقریباً در طول تاریخ آبِ کلان، نقش مرکزیت منطقه را داشته است؛ ۱۱. اَوْ باریک؛ ۱۲. چوقُورَک؛ ۱۳. مسجدسفید؛ ۱۴. دهن بوم، مردم آن اکثراً بهسودیاند؛ ۱۵. سرچمن؛ ۱۶. فیضآباد (بالا و پایین)؛ ۱۷. خوالگرمک؛ ۱۸. قُورُق قاضی (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶).
از سابقۀ تاریخی آبِ کلان اطلاعاتی در دست نیست. در دشت گُمَوْ انواع کوزه، انواع بُجول و استخوان، سنگهای خاص و… پیدا شده است (همان). سابقۀ سکونت باشندگان فعلی به زمان امیر عبدالرحمان خان و یا کمی بعد از آن میرسد. اولین ساکنان آبِ کلان حدود ۱۲ خانوار بودهاند (عیدمحمد، ۱۳۹۶). بعد از کودتای ۱۳۵۷ ش و در ادامۀ خیزشِ مردم بلخاب علیه حاکمیت وقت در حمل ۱۳۵۸ ش آبِ کلان تحت تأثیر این واقعه به یک پایگاه ضددولتی تبدیل شد. در سال ۱۳۵۸ ش قوای دولت برای حمله به بلخاب، این منطقه را تسخیر کرد و آسیب زیادی به اهالی آن وارد شد. بعد از آن، این منطقه تحت تسلط احزاب مخالف دولت چون سازمان نصر افغانستان، پاسداران جهاد اسلامی افغانستان و حرکت اسلامی افغانستان قرار داشت. در نبردهای میانگروهی احزاب مخالف دولت در این منطقه، حدود ۵۰ نفر کشته شدهاند (محمدی، غلامعلی، ۱۳۹۶).
در سال ۱۳۷۶ ش طالبان برای تصرف منطقه به آبِ کلان حمله کردند و با مقاومت مردم مواجه شدند. آنان در سال ۱۳۷۷ ش با حملۀ مجدد، آبِ کلان را تصرف کردند. آنان با کشتن تعدادی از اهالی منطقه (خصوصاً در قشلاق شترگردن) و با آتش زدن برخی از مراکز دینی و خانههای مردم، آسیب بسیاری به آبِ کلان وارد کردند. بعد از سقوط طالبان در سال ۱۳۸۰ ش این منطقه در تسلط دولت مرکزی است و امنیت نسبی دارد (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶).
اقتصاد مردم آبِ کلان وابسته به مالداری و زراعت است. محصولات عمدۀ زراعی مردم از زمینهای للمی به دست میآید. کچالو و نخود آبِ کلان شهرت دارد. باغداری قبلاً در آبِ کلان مرسوم نبوده ولی در سالهای جدید برای ترویج آن تلاش شده است.
آبِ کلان یک مدرسۀ علوم دینی به نام «باقریه» دارد که آن را در سال ۱۳۹۱ ق محمد علامه (از عالمان درسخوانده در نجف) تأسیس کرده است (حسنزاده، ۱۳۹۰: ۲۰۰ و ۲۰۱). همچنین این منطقه تعدادی مسجد، تکیهخانه و سه مکتب دولتی دارد. این منطقه یک مرکز صحی دارد. آب صحی (نَلکشی) ندارد و برق آن بیشتر از دستگاههای خورشیدی (سولری) تأمین میشود. آبِ کلان سرک خامه به سانچارک و بلخاب دارد (همان).
در آبِ کلان ریختهگری، حلبیسازی، آهنگری، نجاری، ساختن آسیاب آبی، صنایع دستی مثل قالیچه، گردنبند و تَنگ حیوانات، تَبراق، خورجین، گلیم، بَرَک، نَمَد، زیورآلات، کروشنولبافی، خامکدوزی، بافتن کلاه مردانه و زنانه هنوز کم و بیش مرسوم است (همان).
آبِ کلان، منطقهای کوهستانی و سردسیر است، اما در بهار و تابستان سرسبز و دیدنی است. وجود چشمههای گوارا و متعدد از جاذبههای آبِ کلان است. جایهای دیدنی دیگر کوههای بلندی چون اذان (تکبیر جای)، قَشقَه، چهارقول، یلتوردی، گَرگ او، دروازه کَن، سرخکوه، گِردکوه، توپخانه، متانی، دشت منصور و درههایِ خویلر؛ نیچا، یلگیرو و علَمبای، کوه ریخته، سوبتر، جر خُشکَک، جربخشی، دزداندره، کوتل سفید (چنبر غَرِبیل) و دشتِ گَزَک است که بر برخی از تَگَوْهای سانچارک مشرفاند (محمدی، غلامعلی، ۱۳۹۶؛ خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶).
در زمان قدیم و اوایل مسکونیشدن، بخشهای پایینتر آن جنگلهای طبیعی و پوشیده از درخت اَرچَه بوده است. گیاهان خوردنی و دارویی منطقه عبارت است از سنگ قَزَک، کاکُوتی، چایَک علف، ریشۀ جِیرَهخار، کوچولَه، بَدرَه، زِرگ، زیره، گل باران، گل گاوزبان، مامِیره، تَترَنگ، بُتْرَوْنْقُو، سیاهچَرغُو، تلخک، گَندهمزاق، تُرک درونه، گوشتک علف، سرخ گَزَه، سرخ چوبه، پُودِینَه، سوزَگ علف، شترخار، مُوملایی، سرخ اسفندان، سرخال، سریش، ساغِچ، مَندَلخ، ایرم قَرَه، کَدوگَک، سَنگینَک، بولو، َبَلْدَرْغُوْ، چُوْکْرِیْ، بُجِندَک، شورکِی، چاکَه، گوشبَرَه، پیچَه مُرغاک، تَتکی، مُرغَمْبی، و… (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶؛ قربانی، ۱۳۹۶).
از غذاهای رایج این منطقه میتوان به فتیر، پَپَلِی، چَلپَک، سهگوش، بولانی و پیِرکِی، سلیمانی، نان مَلِیْدَه، کشکَوْ (آش دوغی، آش کشیده، اَرِو زردک، اُماج، اَوباد، آشپلو، بلگِاو)، انواع اَتَلَه یا لِیتی، دَلدَه، جِگِلْدَک و… اشاره کرد (خلیلی، علیاحمد، ۱۳۹۶).
بزکشی، کشتی، چُلُک بازی، شاخبازی (دکمهبازی)، صُقهبازی، دُورهبازی، تَغ/ تاق و جفتبازی با چوب گوگرد، شیر بز، بُجولبازی، تخممرغ بازی و… از بازیهای محلی مرسوم در این منطقه است (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶).
عالمان دینی گذشتۀ آبِ کلان محمد علامه، محمدموسی کاشفی، سیدحسن بهشتی، علیظفر عرفانی، عبدالعلی براتی، غلامعلی تقدسی، سید حسین علوی، عبدالمؤمن بصیری، غلامحیدر فلسفی و موسی حجتی بودهاند (ناصری، ۱۳۹۶).
متنفذین قدیمی منطقه اینهایند: پیوند ناصری، عظیم نوری، هاشمبای، جمعه خان، اسحاق صوفی و استا علیجمعه، ملّا خالمحمد و ملّا محمدعلی، ملّا احمد، غلامعلی، حسن احمدی، حسن، نوروز آخوند، غلامحسین قومندان، حاج حسن، محمدحسنبیک، محمدعیسی کربلایی، حاج ظفر، صفدر بای، حاج محمدعیسی، حاج نبی، سید محمدعلی قریهدار، شاه محمدحسین، ملّا حیدر، حاج ناصر و شیخ صفدر حیدری (خلیلی، محمدنادر، ۱۳۹۶).
منابع: حسنزاده، غ. علی. (۱۳۹۰). حوزههای علمیه شیعیان افغانستان. قم: دارالتفسیر؛ خلیلی، علیاحمد. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با علیاحمد خلیلی. آبکلان. ۱۲ جدی ۱۳۹۶؛ خلیلی، محمدنادر. (۱۳۹۶). «یادداشتهای محمدنادر خلیلی دربارۀ منطقۀ آبکلان». ارسالشده به دفتر دانشنامه. ۱۴ جدی ۱۳۹۶؛ صالحی محمدابراهیم. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با محمدابراهیم صالحی. ۱۵ جدی ۱۳۹۶؛ قربانی، سلطان. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با سلطان قربانی. ۱۵ جدی ۱۳۹۶؛ عیدمحمد. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با عیدمحمد کاکا. ۲۶ جدی ۱۳۹۶؛ محمدی، عبدالحمید. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با عبدالحمید محمدی. ۲۹ جدی ۱۳۹۶؛ محمدی، غلامعلی. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با غلامعلی محمدی. ۱۷ جدی ۱۳۹۶؛ میرحسینی، سیدعلینقی. (۱۳۸۸). سانچارک در بستر زمان. جلد ۱. قم: اشراق؛ ناصری، ناصر. (۱۳۹۶). مصاحبۀ محمدنادر خلیلی با ناصر ناصری. ۲۵ جدی ۱۳۹۶.