برنامه رونمایی دانشنامه هزاره با شرکت جمع بزرگی از پژوهشگران، کارشناسان و فرهنگیان در کابل برگزار شد.
شرکت کنندگان دراین نشست علمی که روز پنجشنبه ۲۲ قوس ۱۳۹۷ در دانشگاه ابنسینا برگزار شد، بر اهمیت پیگیری این طرح به عنوان گامی در راه تدوین دانشنامه جامع افغانستان تأکید کردند.
دانشنامه هزاره بخشی از پروژه بزرگتر «دانشنامه جامع اقوام افغانستان» است که جلد نخست آن، پس از شش سال کار تحقیقاتی، توسط بنیاد دانشنامه تدوین و چاپ شده است.
این اثر مرجع، نخستین دانشنامه در سطح منطقه است که به صورت اختصاصی به معرفی جامع و همه جانبهٔ یک گروه قومی میپردازد.
در این محفل نویسندگان و منتقدان در بارۀ اهمیتدانشنامهنویسی و جایگاه دانشنامه هزاره در عرصۀ پژوهش و تحقیق در افغانستان و برخی کاستیهای دانشنامه هزاره به ایراد سخنرانی پرداختند.
اسدالله شفایی، رئیس هیئت مدیره دانشنامه هزاره در آغاز گفت: جلد اول دانشنامه شامل 605 مدخل به ترتیب حروف الفبا، حروف آ، ا، ب (بت) است و بنا براین است این دانشنامه در 12 جلد تدوین شود و احتمالا 20 سال زمان را دربر خواهد گرفت. شفایی اظهار داشت در تدوین جلد اول بیش از 50 مؤلف سهم داشته و با 150 فرد مطلع مصاحبه شدهاست. به گفته او، در بیناد دانشنامه، صدها منبع جمعآوری و حدود 30 هزار مدخل، استخراج شده و کارهای مقدماتی آن، چهار سال زمان بردهاست.
شفایی افزود: دانشنامه هزاره چهار موضوع اصلی تاریخ، جغرافیا، سیاست و فرهنگ در 34 محور زیر مجموعه را در بر میگیرد. یکی از بزرگترین معضلات اجرایی پروژهی تدوین دانشنامه هزاره، کمبود شدید منابع بوده که برای نصف مدخلها تحقیقات میدانی انجام شده است. آقای شفایی، اتکا به روشهای علمی و پرهیز از ارزشداوری را دو ویژگی مهم این اثر عنوان کرد.
داکتر امین احمدی، محقق و استاد دانشگاه در مراسم رونمایی اظهار داشت: در دانشنامه هزاره، اطلاعات مهم مردمشناسانه و قومشناسانۀ در معرض نابودی، جمعآوری شده و این، گامی بسیار مهم برای افغانستانشناسی خواهد بود. به باور امین احمدی، بسیاری از آداب و رسوم کهن با تغییر سریع جامعه هزاره، نابود میشوند و برخی از مناطق هزارهنشین مانند ناوۀ باغچار که در سالهای اخیر تخلیه شدهاند، به مرور زمان اطلاعات موجود در مورد آنها به سرعت نابود میشوند و این دانشنامه میتواند آنها را نجات دهد.
اقای احمدی گفت: به دو دلیل ما به سوی افغانستانشناسی گام برداریم، اول این که اقوام افغانستان تافتهی جدا بافته از همدیگر نبوده و به جهت زیستبوم فرهنگی، زبانی، مذهبی و جغرافیایی رشتهی بههم پیوسته هستند؛ دوم، پژوهش و تدوین فرهنگ هزارههای افغانستان، راه را برای ورود به عمق تاریخ افغانستان باز میکند، زیرا عمق تاریخ افغانستان در در غرجستان، غور، زمینداور، ارزگان و زاولستان قدیم شکل گرفته است.
امین احمدی افزود: در پارۀ از موارد در این دانشنامه اطلاعات ناقص ارائه شده است و دستهبندی روشن و تعریف معیاری دقیق در راستای معرفی روستاهای هزارهجات، شخصیتهای این قوم و آثار و کتابها دیده نمیشود.
پرفیسور محمدنظیف شهرانی، مردمشناس و استاد دانشگاه اندیانا، طی سخنانی گفت: «امیدوار هستم دانشنامه هزاره، قدم مستحکم به سوی تفکر محوری بردارد و ما بتوانیم تمام ارزشهای افغانستان را از هر نقطه در بارۀ همه افراد روی کاغذ بیاریم و بتوانیم یک منبع مهمی را برای تحلیل و تحقیق و بهتر دانستن فرهنگ کشور مهیا بسازیم. ما میگوییم هیچ وقت تا کسی خودش را نشناسد، نمیتواند خدای خود را بشناسد، این کار دوستان، قدمی به سوی خودشناسی است. خودشناسی نه تنها به معنی شناختن یک فرد، یک قوم، بلکه در سطح تمام کشور است و ما در آخر جزء انسانها در این قاره و دنیا هستیم.»
داکتر سید عسکر موسوی، مورخ و استاد دانشگاه آکسفورد، ضمن این که دانشنامه هزاره را مقدمهای برای افغانستانشناسی دانست، گفت: «هزارهشناسی اگر درست راه بیافتد، افغانستانشناسی نیز درست راه میافتد.»
وی اظهار داشت: در طول نیم قرن اخیر، چهار نوع کوشش در ارتباط با هزارهنشاسی وجود داشتهاست:
اول – نگرش باستانگرایی است که متأسفانه این مرض همه را دربرمیگیرد؛ چه پشتون، چه تاجیک و چه هزاره. بعضی از بزرگواران حتی شجره درست کرده و خود را به حضرت آدم رساندهاند.
دوم – گرایش مذهبی: بحث مذهبی، هزاره را از نگاه اصلی و معیار هزارهشناسی خواهد کشید و باعث فجایع بسیاری خواهد شد.
سوم – گرایش قومی: قومی کردن هزاره، باز هم هزارهشناسی را از اصالت اصلی آن بازخواهد داشت؛ مخصوصاً در دهۀ هفتاد سدۀ جاری، این بحث خیلی داغ بود.
چهارم – هزارهشناسی به سمت شیوۀ زیستی: فکر میکنم این دانشنامه به این سمت روان است. یعنی شما نمیتوانید هزاره را مطالعه کنید، بدون این که تاریخ افغانستان را مطالعه کنید. بدون درنظرداشت این زنجیره، محال است پژوهش کامل انجام شود.
علی امیری، پژوهشگر و استاد دانشگاه، سخنانش را با این پرسش آغاز کرد که «در شرایط کنونی در جغرافیای فرهنگ فعلی تدوین این دانشنامه از لحاظ فرهنگی معنایی دارد یانه؟» و در پاسخ آن اظهار داشت: تدوین دانشنامهها از نظر فرهنگی، با پیچیده شدن فرهنگ نسبت دارد. یک نمونه برجستهاش دانشنامه جدایکا، تاریخ برجسته یهود است. یک سرگذشت پیچدۀ پنج، شش مرحلهای دارد تا برسیم به جدایکا. یعنی هم فرهنگ یهود از درون به شناخت خود نیاز دارد که میخواهد خود را همه جانبه بشناسد و این شناخت جامع را نه تاریخ و نه ادبیات و نه علمای دین در اختیار دارد. از یک طرف ثبت جهانی با مسأله یهود و کشتار و … نیاز به معلومات بیشتر دارد.
او گفت: امروز که جلد اول دانشنامه هزاره را دیدم، معنی آن این است که فرهنگ ما نه تنها در سطح جامعه هزاره بلکه در کل جامعۀ افغانستان به پیچیدگی رسیده است که به معلومات جامع و همه جانبه و در عین حال، علمی نیاز است که این را متخصصین یک رشتۀ خاص برآورده نمیتوانند. این نیاز را دانشنامههای تخصصی که به شیوۀ تخصصی نوشته شده باشد، برآورده میکند. چیزی که برای من خیلی مهم است با انتشار جلد اول نشان میدهد که فرهنگ ما به مرحلهای از پیچیدگی رسیدهاست که برای اشباع و افزایش علاقهمندیها دایرة المعارف نوشته کنیم.
حبیباالله رفیع، محقق و عضو آکادمی علوم افغانستان نیز دانشنامه هزاره را کار جدید در افغانستان دانست و گفت: این کار یک اقدام و آغاز نو برای وحدت افغانستان و چارچوب آن، راهی است برای تدوین دانشنامهی اقوام دیگر افغانستان. باید اقوام دیگر افغانستان از کارشیوهی این دانشنامه برای تدوین دانشنامههای اقوامشان بهره ببرند.
فاصل احمد بورگیت، مورخ و استاد دانشگاه در ترکیه نیز ابراز امیدواری کرد که با تدوین دانشنامههای اقوام افغانستان در نهایت، دانشنامهی افغانستان براساس ارزشهای علمی نوشته شود.
اسحاق فایز، شاعر و نویسنده طی سخنانی گفت که با استفاده از تجربهی تدوین «دانشنامه هزاره»، در زمینهی تدوین دانشنامهی قوم تاجیک اقدام میکند و به زودی با سایر پژوهشگران گامهای اولیه را در این راستا بر میدارد.
گزارش روزنامه اطلاعات روز راجع به رونمایی دانشنامه هزاره در کابل
https://etilaatroz.com/69581/encyclopedia-hazara-an-introduction-afghanistan-and-way-compile-encyclopedia-other-tribes/