رسم همیاری در جمع کردن کار مؤلف: محمدحسین فیاض جلد اول، ویراست دوم آشار سنت همیاری اجتماعی است. این احتمال وجود دارد که «آشار»، ریشه در «حَشر» داشته باشد. حشر، همیاری اجتماعی و بدون مُزد اس... ادامه متن
مجموعۀ مناسبات مردمی مؤلف: صدیقه هاشمی جلد اول، ویراست دوم آغیل واحد اجتماع کوچکی مشتمل بر چند خانوار است و این خانوارها بهصورت پیوسته با هم مراوده و دادوستد دارند. در مواقع لزوم با یکدیگر... ادامه متن
نوعی غذای گوشتی علیاصغر رجاء و محمدحسین فیاض جلد اول، ویراست دوم یکی از غذاهای رایج در هزارهجات، ارگوماج یا ارگومَد است. گفته میشود که در زمان قدیم شکارچیهای هزاره در کوهستانها وقتی آهو... ادامه متن
رسم، از شیوههای ازدواج صدیقه هاشمی و زهرا حسینزاده جلد اول، ویراست دوم استغو بدل یا استخوانبدل و سرآلیش به معنی مبادله کردن دو انسان است. استخوان در مقابل استخوان (مظفری، ۱۳۹۸) به شکلی ا... ادامه متن
باور عامیانه مؤلف: سید اسحاق شجاعی جلد اول، ویراست دوم الختو/ اَلخاتو/ آلخاتو طبق باور مردم موجودی است که باعث مرگ زنان در وقت زایمان میشد. زنان در وقت زایمان گرفتار خونریزی، درد و عفون... ادامه متن
نوعی ترانه کار مؤلف: محمدحسین فیاض جلد اول، ویراست دوم اللهدوست نوعی از منقبتخوانی است که برای تهییج کارگران در آشارها انجام میشود. «در آشار مردان به صورت جمعی و گاهی تکی آواز میخوانند.... ادامه متن
نسبت زنان یک مرد به یکدیگر مؤلف: صدیقه هاشمی جلد اول، ویراست دوم همسران متعدّد یک مرد، نسبت به یکدیگر، «امباغ» خوانده میشوند. در برهان قاطع، این واژه «اَنْباغ» ثبت شده است و به واژۀ «انباز»... ادامه متن
رسم مردمی مؤلف: صدیقه هاشمی جلد اول، ویراست دوم «انداز بنداز» از رسومی است که برای همکاری و کمکرسانی به یکدیگر در میان مردم رایج است. البته به «انداز» و «دادانداز» نیز معروف است. منظور از... ادامه متن
رسم مؤلف: صدیقه هاشمی جلد اول، ویراست دوم «اوبهزدن» بهمعنای انباشتن سنگهای ریز و درشت روی یکدیگر است. در هزارهجات، معمولاً در برخی تپهها و بلندیها که در کنار راههای عمومی است، مردم ت... ادامه متن
بازی محلی مؤلف: صدیقه هاشمی جلد اول، ویراست دوم این بازی با شیغی (بُجول، قاپ) انجام میشود که استخوان مکعبشکل مفصل پای گوسفند است. اجرای بازی به این نحو است که ابتدا دایرهای به قطر ۵۰ سان... ادامه متن