از میران هزارۀ سرجنگل
مؤلف: محسن شریفی
جلد اول، ویراست دوم
ابراهیم بیگ از سیاهخوله در سرجنگل از میران معروف هزاره، احتمالاً در اواخر قرن چهاردهم قمری / هجدهم میلادی در سرجنگل از توابع لعل به دنیا آمد. به گفتۀ میتلند در جنگی که بین دو طایفۀ دایزنگی و دایکندی در سال سال ۱۸۸۵ م / ۱۳۰۳ ق روی داد، ابراهیمبیگ سیاهخوله در کنار سلمانبیگ پسر سردار حسن و علیجان بیگ اشترلی از متحدانِ میرمحمد یوسف بیگ لعل قرار داشت (میتلند، ۱۳۷۶: ۷۶).
همچنین هنگام این نزاعها در مقطعی که سرجنگل رهبری نداشت، نام ابراهیم بیگ سیاهخوله به عنوان مأمور جمعآوری مالیات آورده شده است (همان: ۷۷). او از آن دسته خانهای هزاره بود که ابتدا در دربار عبدالرحمان خان در راستای سرکوب طوایف هزاره، خوشخدمتی کرد. او در کنار عبدالقدوس خان و عبدالله خان به قتل، کشتار و غارت هزارهها پرداخت و از عبدالرحمان رتبه و معاش گرفت (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۱: ۱۰۰۰؛ مصباحزاده، بیتا: ۱۴۴).
شواهد تاریخی دربارۀ همکاری او با حکومت موجود است. در ۱۲ رجب ۱۳۱۰ ق / ۳۰ جنوری ۱۸۹۳ م عبدالرحمان طی فرمانی، بهطور صریح میر ابراهیم بیگ را موظف میکند که کلبعلی قربان را که از مخالفانِ حکومت در نزد او بود، روانۀ مرکز حکومت کند (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۲: ۳۹). در نامۀ دیگری هم به او فرمان میدهد «اشخاص فتنهجوی مفسدهخوی را به همراه سادات، ملایان، کربلاییان، زواران و میران و میرزادگان و دیگر بزرگان هزاره، فتنه کرده یا نکرده، همه را گسیل درگاه عالمپناه کنند» (همان: ۴۱). در جنگِ سال ۱۳۱۰ ق در ارزگان، عبدالرحمان میر ابراهیم بیگ سرجنگل و برخی میران دایزنگی و دایکندی را خبردار میکند که سپاهش به فرماندهی غلامحیدر خان از ترکستان راهی ارزگان است و باید برای آنان علوفه آماده کرده و از سواره و پیادۀ قبایل خود را جمع کنند و او را در لشکرکشی به ارزگان همراهی کنند (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۱: ۸۹۰ و ۸۹۱). از همین رو برخی از او بهعنوان «نمکخوارِ دربار عبدالرحمان» یاد کردهاند (جاغوری، بیتا: ۳۳).
باوجود این شواهد علیه میر ابراهیم بیگ، تیمورخانوف از او بهعنوان یکی از میران هزاره نام میبرد که در جنگ علیه عبدالرحمان به میرهای هزارۀ مخالف حکومت پیوست (تیمورخانوف، ۱۳۷۲: ۲۲۶). در منابع، از یک مقطع زمانی به بعد، شاهد پیوستن او به صف میران مخالف دولت هستیم. او در ابتدا «به ادعای تنبیه و تهدید میران فتنهجو» کابل را ترک کرد، اما در میانۀ راه همراه با میر محمدحسینبیگ لعل، جنگ علیه عبدالرحمان را در پیش گرفت (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۱: ۱۰۰۱). هر دو میر مذکور بعد از اینکه وارد منطقۀ قوناق شدند، میرمحمدرضا بیگ اُلقانی را که خدمتگزار دولت بود، نزد خویش خواستند و گفتند که قصد حمله به لشگرگاه غاف را دارند و او باید آنها را یاری کند. اما محمدرضا بیگ قبول نکرد و آنها هم به دلیل نداشتن نیروی کافی از حمله صرفنظر کردند (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۲: ۱۱۱).
میر ابراهیم بیگ در جنگی که با بِرگِد عبدالاحد خان (از سردارانِ عبدالرحمان برای سرکوب هزارهها) داشت، گرچه در ابتدا پیروزیهایی به دست آورد، ولی در نهایت در برابر او نتوانست مقاومت کند. پس از سرجنگل فرار کرد و به لعل پناه برد. عبدالاحد خان هم موضع سوخته و سرجنگل را به تصرف خود درآورد (همان: ۱۲۹). بعد از آن در جنگ با جنرال میر عطا خان نیز نتوانست مقاومت کند و به سنگتخت دایکندی گریخت (همان: ۱۳۸)، تا اینکه جنرال میر عطا خان، در ماه صفر سال ۱۳۱۱ ق / ۱۸۹۳ م او را به همراه عدۀ دیگری از میران هزاره دستگیر کرد و همۀ آنها را با اهلوعیالشان به کابل فرستاد (همان: ۱۸۷). میر ابراهیم بیگ پس از زندانی شدن در کابل، به تعبیر فیضمحمد کاتب، «به یاسا رسید» (همان: ۱۹۷).
برخی منابع دربارۀ جزئیات کشته شدن میر ابراهیم بیگ آوردهاند که او را در میان پوست گاو انداختند و از کوه غلتاندند و بعد آنقدر او را در آفتاب گذاشتند که بدنش کاملاً کرم زد. زمینهای او را نیز مصادره کردند و در اختیار کوچیها قرار دادند (نبیزاده، ۱۳۹۰: ج ۱: ۷۳).
منابع: تیمورخانوف، ل. (۱۳۷۲). تاریخ ملی هزاره. ترجمۀ عزیز طغیان. قم: اسماعیلیان؛ جاغوری، حیدر علی. (بیتا). هزارهها و هزارهجات باستان در آیینۀ تاریخ. بیجا: بینا؛ کاتب، فیضمحمد. (۱۳۹۳). سراجالتواریخ. جلد ۳. بخش ۱. تهران: عرفان؛ کاتب، فیضمحمد. (۱۳۹۳). سراجالتواریخ. جلد ۳. بخش ۲. تهران: عرفان؛ مصباحزاده، سید محمدباقر. (بیتا). شیعیان افغانستان؛ گروهها و گرفتاریها. کابل: سعید؛ میتلند، پی. جی. (۱۳۷۶). هزارهها و هزارستان. بیجا: مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان؛ نبیزاده، محمدعوض. (۱۳۹۰). مجموعه مقالات. جلد ۱. بیجا: شرکت هوپس گرافیک دیزاین.