عصر چهارشنبه، 4 میزان 1403 خورشیدی، بنیاد دانشنامۀ هزاره با همکاری مؤسسۀ فرهنگی درّ دری برنامۀ نقد و بررسی کتاب کشتار و آزار هزارهها در دوره امیر عبدالرحمان به تألیف محمد گلزاری را برگزار کرد.
کشتار و آزار هزارهها در دوره امیر عبدالرحمان عنوان برگردان فارسی جلد اول از مجموعه پنج جلدی کتابهای آمادۀ چاپ است که محمد گلزاری طی سالها تلاش محققانه از مجموعه اسناد سری و طبقهبندیشده کشور بریتانیا فراهم آورده است. این کتاب را انتشارات صبح امید دانش در سال 1402 ش در 840 صفحه وزیری به چاپ رسانده است.
محمدحسین صادقی، سید لطفالله جلالی، حبیبالله نظری، لیلا مهرابی و عبدالخالق قاسمی مترجمان، دکتر روحالله کاظمی، ویراستار ارشد و محمدجمعه ذکی ویراستار این اثر هستند..
کتاب با یادداشتی از محمدتقی فاضلی، دبیر بنیاد تحقیقاتی بلخ آغاز میشود. در ادامه، یادداشت دکتر سید عسکر موسوی آمده و بعد مقدمۀ محمدحسین صادقی، سرمترجم، و مقدمۀ مؤلف آورده شده است.
محفل نقد و بررسی این کتاب در سالن اجتماعات مؤسسۀ فرهنگی درّ دری در مشهد با حضور تعدادی از نویسندگان، فرهنگیان، پژوهشگران و دانشجویان برگزار شد. دکتر حسنرضا فهیمی، استاد محمدنبی متقی و استاد ابوطالب مظفری کارشناسان این برنامه بودند. اجرای برنامه را نیز ابوطالب مظفری بر عهده داشت. ایشان بعد از معرفی کتاب، دربارۀ شیوهها، معایب و محاسن نقد یک کتاب صحبت کرد و بعد به معرفی کارشناسان برنامه پرداخت.
دکتر فهیمی نخستین کارشناس برنامه بود که دربارۀ کتاب سخن گفت. وی به لحاظ طراحی و صفحهآرایی کتاب را قابل قبول دانست و گفت به این کتاب میشود، دو نوع نگاه استقلالی و تطبیقی داشت. او این کتاب را جزء اولین اسنادی دانست که در دسترس قرار گرفته است و از منابع اولیهای به شمار میآید که مقارن با زمان حادثه است. خالی بودن این کتاب از پیشفرضهای قومی و مذهبی، پرداختن به واقعیتها، گزارش از وضعیت هزارهها، میدانی بودن گزارشها، گزارش از یک جنایت و ارائه آمار کشتهشدگان حکومت از جمله ویژگیهایی بود که دکتر فهیمی به شکل مفصل و با ارائه مثال به آنها پرداخت.
آقای محمدنبی متقی کارشناس دیگر این برنامه، دربارۀ انتخاب گزارشنویسها، تعدادشان و شیوۀ تهیه گزارش در این کتاب توضیحاتی داد. ایشان اصل گزارشنویسها را پنج شش نفر بیان کرد که اینها مأمور رسمی بودند؛ یعنی با اجازۀ عبدالرحمان و با اجازۀ دولت انگلیس و با شأنیت گزارشنویسی. آنها از هرات، قندهار، کابل، مشهد و کویته گزارش میدادند.
استاد متقی گفت این افراد بیشتر گزارشها را از پشت درها نوشتهاند. برخی را هم از طریق پرسشگری از مسافران و یا مراجعه به مردم در سطح شهرها. او گزارشها را دقیق و علمی توصیف کرد؛ بدون هیچ کم و کسری جز اینکه منبعشان مشخص نیست. وی اشاره کرد:
«در برخی از این گزارشها عنوان شایعه آمده است. کلمۀ شایعه را گلزار هم در مقدمه آورده و گفته است من حتی شایعهها را هم آوردهام. بخش شایعهاش هم کم نیست، یعنی بدون ملاحظه صاف سوچه گفته که شایعه شده. من حساب کردم تقریباً کلمه شایعه در بیشتر از 200 عنوان آمده است».
دکتر حسنرضا فهیمی در بخش دوم نقد خود تأکید کرد اگر با نگاه تطبیقی و مقایسهای کتاب کشتار و آزار هزارهها را بخوانیم به نتایجی غیر از نتایج اولی میرسیم. او گفت این کتاب تاریخی نیست، اسناد جاسوسی است و نمیشود با کتاب تاریخی مثل سراجالتواریخ مقایسه کرد. اسناد جاسوسی هم با پیشبینی و احتمالات همراه است. مثلا در ص 53 آمده است: «قزلباشها اگر شورش کنند، احتمالاً متحدان نیرومندی برای هزارهها خواهند شد». این احتمال بسیار ضعیف است و یا در ص106 آمده است: «هزارههای غزنی و ترهکیها نخواهند جنگید». پرداختن به حوادث شمالغرب و تکیه بیش از حد به شایعات نیز از جمله مواردی بود که دکتر فهیمی در موردش سخن گفت.
ایشان گزارشها را از منابع معتبر؛ اما گنگ، کوتاه، ناقص، تکراری، دچار یک نوع اصطراب و با اشتباهات در نامجایها دانست که یک بار به فارسی نوشته شده و بعد به انگلیسی ترجمه شده، باز به فارسی ترجمه شده است. او ادامه داد که این کتاب بدون سراج قابل فهم نیست.
استاد محمدنبی متقی در بخش دوم صحبتهایش به ویژگیهای دیگر کتاب پرداخت. او با اشاره به امانتداری مترجمین گفت که عناوین کتاب خیلی فریبنده و بزرگ است؛ اما وقتی آدم آنها را می خواند، چیزی در آن نیست و مترجمان اضافه کردهاند.
استاد ابوطالب مظفری درپایان گفت باید بین نقد کتاب و نقد گزارشها، مواد گزارشها و گزارشگران تفکیک قایل شویم. ما باید کتابها را مطابق ساختار و آنچه از آن انتظار میرود و ژانر کتاب اقتضا میکند، نقد کنیم و لازم نیست انتظارات خود را به عنوان کاستیِ کتاب به حساب آوریم. ایشان در ادامه گفت این کتاب تاریخنویسی نیست و گزارشنویسی است، به جزئیات بیشتر پرداخته شده است؛ چون اقتضای تاریخنویسی ذکر کلیات است و اقتضای گزارشنویسی آوردن جزئیات. از نظر ایشان این کتاب ساحات گستردهتری را شامل میشود. حداقل دور از سانسور است. لحن و اظهارنظرهای گزارشگران خیلی معنیدار است و سرنوشت مشترک قزلباشان و هزارهها یا حتی فارسیزبانان قندهار با هزارهها گاهی در این گزارشها خود را نشان میدهد.
استاد مظفری تأکید کرد از لحاظ جامعهشناسی و مسایل روانشناسی در یک دوره، خود شایعه، بخشی از یک واقعیت است: «اگر ما همین روزگار خودمان را نگاه کنیم، یکسری واقعیتها است که در جایی انعکاس پیدا نمیکند؛ ولی به صورت شایعه پخش میشود. روانشناسی شایعه در تحلیلهای اجتماعی خیلی مهم است. به نظر من ما میتوانیم در تحلیلهای اجتماعی و بررسی آن دوره از جنبههای مختلف روی این کتاب حساب کنیم».
در پایان، پرسش و پاسخ میان شرکتکنندگان و کارشناسان برگزار شد.
زهرا حسینزاده